کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    مدعیان در پیم جمله کمین کرده اند
    آه که مهر مرا با تو یقین کرده اند
    داغ غلامیش را من بدل خویش جا
    داده ام و خسروان زیب جبین کرده اند
    رخ زمی سرخ کن سرخ بر غم سپهر
    خاصه که از سبزه سبز روی زمین کرده اند
    برهمنان گشته اند گرنه از این بت خجل
    از چه بتانرا چنین گوشه نشین کرده اند
    مملکت حسن را چون تو نیامد شهی
    گرچه بس این مملکت زیر نگین کرده اند
    از دل و دین کسی نیست نشانی زبس
    زلف و رخت خلق را بیدل و دین کرده اند
    سنبل پر چین او هر دو زغیرت (سحاب)
    خون بدل آهوی چین کرده اند

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha