کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    پیشتر کاین دل درون سینه ماوا کرده بود
    مهر روی خوبرویان دردلم جا کرده بود
    آمدی سوی من و امشب نصیب غیر شد
    آسمان هر غم که بهر من مهیا کرده بود
    نا کسی جز من بکویش بود می پنداشت یار
    میتوان با دیگری کرد آنچه با ما کرده بود
    با دل و جانم غمت کرد آنچه با من در غمت
    این دل بی صبر و جان نا شکیبا کرده بود
    در دلش پنداشت خواهد کرد آهم رخنه ای
    گوئی آن دل را گمان سنگ خارا کرده بود
    عاقبت مهر زلیخا کرد با یوسف دمی
    آنچه عمری عشق یوسف با زلیخا کرده بود
    گر نمیکردم (سحاب) از دور گردون شکوه ی
    اشک چشمم راز پنهان آشکارا کرده بود

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha