کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    بار در بزم وصال تو شب تار فراق
    چون ندارم چه کنم گر نکشم بار فراق؟
    چاره ی درد گر از شربت وصلش نکند
    غیر مردن چه بود چاره ی بیمار فراق؟
    از گل وصل رسد نکهت دیگر به مشام
    هر کسی را که خلیده است بدل خار فراق
    شب وصلم ز یکی شمع بود روشن و هست
    شمعها ز آتش آهم به شب تار فراق
    همه عمرم به فراقش بگذشت و نگذاشت
    مرهمی بر دل افگار دل افگار فراق
    مرهم وصل علاجش نکند زخمی را
    که به دل میرسد از خنجر خونخوار فراق
    گویی از روز نخستین سلب عمر (سحاب)
    دست خیاط قضا دوخته از تار فراق

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha