کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    مدعی را کرد یار خویشتن
    تا کنم من فکر کار خویشتن
    به که ندهم وعده ی وصلش به خویش
    تا نباشم شرمسار خویشتن
    همنشینی با سگ کویش کنم
    تا فزایم اعتبار خویشتن
    غیر چون دیدم به بزمت با رقیب
    بستم از کوی تو بار خویشتن
    گه نشانم آتش سوزان دل
    زآب چشم اشک بار خویشتن
    گه ز آه شعله بار خود کنم
    چاره ی شبهای تار خویشتن
    از برم دل رفت و بر چشمم نهاد
    اشک خونین یادگار خویشتن
    دور از آن رو کرده بس گلها (سحاب)
    ز اشک خونین در کنار خویشتن

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha