کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    به زیر تیغ از بس جان خود قابل نمی بینم
    ز شرم جان ناقابل سوی قاتل نمی بینم
    کسی را کزوی آسان است کام دل نمی بینم
    ولی چون کار این دل کار کس مشکل نمی بینم
    تو را با اینکه می بینم به خون خلق مستعجل
    به خون خویشتن خویش مستعجل نمی بینم
    به چشم عقل جز دیوانگان وادی عشقت
    چو بینم هیچ کس را در جهان عاقل نمی بینم
    نیفشاند به جز تخم وفا در کشت زار دل
    ولی زین کشت جز بی حاصلی حاصل نمی بینم
    دل از یاری او هر کس که بینم کنده و کس را
    به غیر از خود درین اندیشه ی باطل نمی بینم
    دلیل بی وفائیهای یار بی وفا این بس
    که او را هیچ با اهل وفا مایل نمی بینم
    تو را یا رب سرشته دست قدرت از چه آب و گل
    که جز بی مهریت نقصی در آب و گل نمی بینم
    دل غمگین (سحاب)و جز می صافی دگر چیزی
    کزین آئینه زنگ غم کند زایل نمی بینم

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha