کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    هر که دید آن گل عارض مژه ی خون بارش
    گلستانیست که گل میدمد از هر خارش
    قیمت یگ نگهش را به دو عالم بستند
    آه از آنان که شکستند چنین بازارش
    ترسم این خواب گرانی که بود بخت مرا
    عاقبت ناله ی من هم نکند بیدارش
    آب و رنگش ز سرشک غم و خون جگر است
    هر گل فصل که سر میزند از گلزارش
    وه که هر دم طمع عقده گشایی دارد
    دل از آن زلف که صد عقده بود در کارش
    از شرف بر سر خورشید بود سایه فکن
    بر سر هر که بود سایه ای از دیوارش
    بوی جان میدهد آن زلف مگر سوده (سحاب)
    به غبار در دارای فلک دربارش
    جم نشان فتحعلی شه که به حکمش گردون
    اختران فلک از ثابت و از سیارش

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha