به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

سحاب اصفهانی

سحاب اصفهانیغزل هاشمارهٔ ۱۰۶: عشقت ز هر چه جز تو فراموشی آورد

1760عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

عشقت ز هر چه جز تو فراموشی آورد
وصل تو آن شراب که بیهوشی آورد
بر هر زبانی آورد از من حکایتی
نامم که بر زبان تو خاموشی آورد
با کس منوش باده و گر پند بشنوی
چندان مخور که مستی و مدهوشی آورد
کآرد هر آنچه بر سر خوبان پارسا
شوق شراب و میل قدح نوشی آورد
بیند زبیم غیر به گردون و بر زبان
نام (سحاب) را به فراموشی آورد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۱۰۵: فغان که زاغ به گلشن زبسکه شد گستا ...2شمارهٔ ۱۰۶: عشقت ز هر چه جز تو فراموشی آورد 3شمارهٔ ۱۰۷: نگیرد تا دلت در دل دری چند 4شمارهٔ ۱۰۸: هر گل که پس از مردنم از خاک بر آم ...5شمارهٔ ۱۰۹: اگر کام من سال و ماهی برآید 6شمارهٔ ۱۱۰: با چشم تر هر جا روم کآن سرو بالا ...7شمارهٔ ۱۱۱: گر یار بحالم نظری داشته باشد 8شمارهٔ ۱۱۲: میل رفتن گر از آن گوشه ی بامم باش ...9شمارهٔ ۱۱۳: دل که او بیخبر از روز سیاهش باشد 10شمارهٔ ۱۱۴: گفتی دل نا شاد تو را شاد توان کرد 11شمارهٔ ۱۱۵: زروی لطف اگر یار در کنار نشیند 12شمارهٔ ۱۱۶: ساقی بیار باده که ایام دی رسید 13شمارهٔ ۱۱۷: هر آن خصمی که با من آسمان کرد 14شمارهٔ ۱۱۸: که با آن شاه خوبان شمه ای از حال ...15شمارهٔ ۱۱۹: نیند طالب می عاشقان که خوردستند 16شمارهٔ ۱۲۰: آن شوخ را ز دوستیم تا خبر نبود 17شمارهٔ ۱۲۱: هر زمان دامن به خون بی گناهی تر ک ...18شمارهٔ ۱۲۲: دل از باد صبا ز احوال دلبر چون خب ...19شمارهٔ ۱۲۳: دم مرگ است و بازم دل بود در فکر ی ...20شمارهٔ ۱۲۴: با من فلک هزار جفا هر زمان کند 21شمارهٔ ۱۲۵: نثارت جان کنم گر زر نباشد 22شمارهٔ ۱۲۶: چو زلف بر مه رویش نقاب میگردد 23شمارهٔ ۱۲۷: سکندر آگهیش گرز لعل جانان بود 24شمارهٔ ۱۲۸: تا زحال دل من دلبر من غافل بود 25شمارهٔ ۱۲۹: چون من هر کس که از جان سیر باشد 26شمارهٔ ۱۳۰: دل اگر از غم او کار مرا مشکل کرد 27شمارهٔ ۱۳۱: هر کجا کو به چنین خط و چنان خال ر ...28شمارهٔ ۱۳۲: امیدواری من در جهان وصال تو باشد 29شمارهٔ ۱۳۳: دانی که از کیم می وصلت به جام بود 30شمارهٔ ۱۳۴: کدام تیر بلا ترکش زمانه ندارد 31شمارهٔ ۱۳۵: اگر وقت سحر در ناله ی هر کس اثر ب ...32شمارهٔ ۱۳۶: کو طاقت دیدار گرفتم که تواند 33شمارهٔ ۱۳۷: با دل آگه شدم آن شوخ ستم کاره چه ...34شمارهٔ ۱۳۸: بی بند کجا پای دل من بگذارد 35شمارهٔ ۱۳۹: بستیم لب از شکوه ی پیمان گسلی چند 36شمارهٔ ۱۴۰: هیچگه با من محنت زده بیداد نکرد 37شمارهٔ ۱۴۱: لب لعلت چو میل باده کند 38شمارهٔ ۱۴۲: از من به حذر یار هوسناک نباشد 39شمارهٔ ۱۴۳: هر جا که غمی بر دل غمگین من آمد 40شمارهٔ ۱۴۴: خواهم که کسم با خبر از راز نباشد 41شمارهٔ ۱۴۵: دل بود چو دور از در خویشم به جفا ...42شمارهٔ ۱۴۶: یکی است بیتو گرم زهر در گلو ریزند 43شمارهٔ ۱۴۷: ز روی پردگی ما چو پرده بر گیرند 44شمارهٔ ۱۴۸: دل کز اینگونه ز هجران تو خون خواه ...45شمارهٔ ۱۴۹: ما و رقیب را دل نا شاد و شاد داد 46شمارهٔ ۱۵۰: اگر زین پیش بردستم دلی بود 47شمارهٔ ۱۵۱: مرغ دل با زلف او آرام نتواست کرد 48شمارهٔ ۱۵۲: مرا مشکل گشا تا دل نباشد 49شمارهٔ ۱۵۳: سوی این زهد فروشان بگذر باری چند 50شمارهٔ ۱۵۴: بلای دل کز آن بالا بصد غم مبتلا ب ...51شمارهٔ ۱۵۵: ز آب چشم ماست کز دنبال محمل میرود ...52شمارهٔ ۱۵۶: نتوان شنید وصف رخش را و جان نداد 53شمارهٔ ۱۵۷: دانی چه بود عمر گران مایه دمی چند 54شمارهٔ ۱۵۸: اسیر زلف تو فارغ ز هر گزند شود 55شمارهٔ ۱۵۹: عنان او چو گرفتم دل از فغان افتاد 56شمارهٔ ۱۶۰: اسرار عاشقی ز دلی آشکار شد 57شمارهٔ ۱۶۱: این نه خط است که آرایش حسن تو فزو ...58شمارهٔ ۱۶۲: زین الم در دم مرگم المی بیش نباشد 59شمارهٔ ۱۶۳: خسروا صحن فلک ساحت میدان تو باد 60شمارهٔ ۱۶۴: نه من هر آن که ز ابنای انس جان دا ...61شمارهٔ ۱۶۵: بازم از وصلش به جسم ناتوان جان کی ...62شمارهٔ ۱۶۶: هر غم که جدا از دل غمگین من آمد 63شمارهٔ ۱۶۷: کی ز امتداد روز قیامت حذر کند 64شمارهٔ ۱۶۸: تو آن نئی که کسی از غمت هلاک شود 65شمارهٔ ۱۶۹: خواب راحت شد از آن دیده که سوی تو ...66شمارهٔ ۱۷۰: تا روان اشک من از دیده ی تر خواهد ...67شمارهٔ ۱۷۱: آسمان هر ستمی با من می خواره کند 68شمارهٔ ۱۷۲: اگر آگه ز خزان باد بهاری نشود 69شمارهٔ ۱۷۳: چندیست فلک را سر بیداد نباشد 70شمارهٔ ۱۷۴: روزی که از سبو به قدح باده خواستن ...71شمارهٔ ۱۷۵: آن روز که او را غم خونین کفنی بود 72شمارهٔ ۱۷۶: روی تو جان فزا لب تو دلفریب شد 73شمارهٔ ۱۷۷: دل بدرد عشق اگر چندی گرفتارت کند 74شمارهٔ ۱۷۸: گلی کز آتش غیرت گلاب می سازد 75شمارهٔ ۱۷۹: جز اینکه میل جفا و سر ستم دارد 76شمارهٔ ۱۸۰: مدعیان در پیم جمله کمین کرده اند 77شمارهٔ ۱۸۱: پیشتر کاین دل درون سینه ماوا کرده ...78شمارهٔ ۱۸۲: از دست تست باده بکامم چنان لذیذ 79شمارهٔ ۱۸۳: تنها منم نه از همه کس خاکسارتر 80شمارهٔ ۱۸۴: از بس گرفته خو بخیالت دل صبور 81شمارهٔ ۱۸۵: آورده ام بکف باز زلف نگار دیگر 82شمارهٔ ۱۸۶: کشیم بارز کویت به سوی یار دگر 83شمارهٔ ۱۸۷: بر آن سرم که دهم دل به دلنواز دگر 84شمارهٔ ۱۸۸: دلش از عشق خون به سینه نگر 85شمارهٔ ۱۸۹: مردیم و دل ز دست غمش در فغان هنوز 86شمارهٔ ۱۹۰: از عاشقی نگشته دلت مهربان هنوز 87شمارهٔ ۱۹۱: جدا کرد از منت بخت بد امروز 88شمارهٔ ۱۹۲: صباح عید صیام است ساقیا برخیز 89شمارهٔ ۱۹۳: سوی قد سرو و رخ گل چون نگرد کس 90شمارهٔ ۱۹۴: ز دوری تو نمردم همین گناهم بس 91شمارهٔ ۱۹۵: ذوقی مبادش از غم صیاد در قفس 92شمارهٔ ۱۹۶: هر که دید آن گل عارض مژه ی خون با ...93شمارهٔ ۱۹۷: تا پیر می فروش چه آمد سعادتش 94شمارهٔ ۱۹۸: آنکه می گشت سکندر به جهان در طلبش 95شمارهٔ ۱۹۹: چو پرده بر فتد از روی مهر آسایش 96شمارهٔ ۲۰۰: به راهی می کشد عشقم که پیدا نیست ...97شمارهٔ ۲۰۱: خوشا آن روزگار خوش که با من بود ی ...98شمارهٔ ۲۰۲: نه از پیوند هر آلوده دامانی بود ب ...99شمارهٔ ۲۰۳: اگر ز آمیزش اغیار نبود یار من عار ...100شمارهٔ ۲۰۴: گر خواهی ای صبا خبری خوش رسانیش 101شمارهٔ ۲۰۵: نه همین ز شرم در بر نکشیده ام هنو ...102شمارهٔ ۲۰۶: به ناکامی دهم جان چون ببینم روی گ ...103شمارهٔ ۲۰۷: ز چشم غیر پوشیدم جمالش 104شمارهٔ ۲۰۸: بس آنجا رفته بر خاک آرزویش 105شمارهٔ ۲۰۹: اگر با غیر خواهم سر گرانش 106شمارهٔ ۲۱۰: روزی که یکی شیفته آمد به کمندش 107شمارهٔ ۲۱۱: تا نئی از قید جان و تن خلاص 108شمارهٔ ۲۱۲: رود ز جانم اگر بنگرم بر آن عارض 109شمارهٔ ۲۱۳: بهر بر چیدن چو چیدند این بساط 110شمارهٔ ۲۱۴: بلبل به چمن چنان کند حظ 111شمارهٔ ۲۱۵: چون تو می خواهیم از خود به نگاهی ...112شمارهٔ ۲۱۶: یار رقیب شد به فسون یار من دریغ 113شمارهٔ ۲۱۷: ز اطراف گلستان تو روئیده خار حیف 114شمارهٔ ۲۱۸: بار در بزم وصال تو شب تار فراق 115شمارهٔ ۲۱۹: خواهد هزار زنده ز غیرت شود هلاک 116شمارهٔ ۲۲۰: زان گونه در فراق تو نومیدم از وصا ...117شمارهٔ ۲۲۱: خطت دمید و آمدی ای غمگسار دل 118شمارهٔ ۲۲۲: هر عهد به هر کسی که بستم 119شمارهٔ ۲۲۳: ایمن نباشد عاشقی در کویت از تیغ س ...120شمارهٔ ۲۲۴: از تغافل یا تو را با خویش مایل می ...121شمارهٔ ۲۲۵: گرز آن که فغانی ز دل زار برآرم 122شمارهٔ ۲۲۶: چنان در بزم غیر امشب غمین از وصل ...123شمارهٔ ۲۲۷: آمد ز درو داد به کف جام شرابم 124شمارهٔ ۲۲۸: در عشق چو باید که به ناچار بمیرم 125شمارهٔ ۲۲۹: دل صید کمند تست جان هم 126شمارهٔ ۲۳۰: خواهم اگر به کوی تو خاکی به سر کن ...127شمارهٔ ۲۳۱: بر سر نازش در آن کو با رقیبان نیس ...128شمارهٔ ۲۳۲: چو باشد آن لب میگون شراب ارغوانی ...129شمارهٔ ۲۳۳: این چه دام است ندانم که در آن افت ...130شمارهٔ ۲۳۴: خوش آنکه ره عیش به اغیار گرفتیم 131شمارهٔ ۲۳۵: به کوی می فروش افتاد راهم 132شمارهٔ ۲۳۶: چون شادی بی غم به جهان یاد ندارم 133شمارهٔ ۲۳۷: از غم عشقی کز آن آتش به جان انداخ ...134شمارهٔ ۲۳۸: روز جزا چون ادعای جان ناقابل کنم 135شمارهٔ ۲۳۹: چه غم گر در بهاری بوسه ی او نقد ج ...136شمارهٔ ۲۴۰: دل که پیش دوست گوید خون شدم 137شمارهٔ ۲۴۱: به خاک پاکم کنید چندی فغان و غوغا ...138شمارهٔ ۲۴۲: در هجر تو پروای دل زار ندارم 139شمارهٔ ۲۴۳: پیش از این باری اگر در بزم یاری د ...140شمارهٔ ۲۴۴: کجا اندیشه از چشم بد ایام میکردم؟141شمارهٔ ۲۴۵: چه غم که ریخته شد بال و پر ز سنگ ...142شمارهٔ ۲۴۶: نیم جانی بود تا جا بود در میخانه ...143شمارهٔ ۲۴۷: کی شکایت از دل بی رحم دلبر داشتم؟144شمارهٔ ۲۴۸: گله تا حشر اگر زیار کنم 145شمارهٔ ۲۴۹: مپندار نا شادی یار دارم 146شمارهٔ ۲۵۰: باز بر درگهت ای مایه ی ناز آمده ا ...147شمارهٔ ۲۵۱: هرگز نیافت کس اثری در ترانه ام 148شمارهٔ ۲۵۲: گر چه در باغ سر کوی تو ای گل خارم 149شمارهٔ ۲۵۳: گفتم از وصلش علاج درد روزافزون کن ...150شمارهٔ ۲۵۴: عمری امید وفا و مهر از آن دل داشت ...151شمارهٔ ۲۵۵: به زیر تیغ از بس جان خود قابل نمی ...152شمارهٔ ۲۵۶: چو فکر کوتهی عمر ای پسر کردم 153شمارهٔ ۲۵۷: پیغام تو را گر همه دل بود بریدم 154شمارهٔ ۲۵۸: چون نیست بدل قوت فریاد گرفتم 155شمارهٔ ۲۵۹: کشم ار جور ازو باز وفا می خواهم 156شمارهٔ ۲۶۰: جز خانه ی دل منزل جانانه ندانم 157شمارهٔ ۲۶۱: چه غم گر در برش مهر خموشی بر دهن ...158شمارهٔ ۲۶۲: با خیالت به مراد دل خود در سخنم 159شمارهٔ ۲۶۳: تا برده سیه کاری زلف تو زراهم 160شمارهٔ ۲۶۴: گر قصه ای از زلف چو چوگان تو آرم 161شمارهٔ ۲۶۵: به روی غیر چو نگذاریم که در بندم 162شمارهٔ ۲۶۶: در خیال تو به افتاده است دل از با ...163شمارهٔ ۲۶۷: پنهان ز مدعی به کناری گرفته ایم 164شمارهٔ ۲۶۸: امید مهر به هر کس که بود جز تو گس ...165شمارهٔ ۲۶۹: دل شد از دست و به راه طلبش آنچه د ...166شمارهٔ ۲۷۰: از دست دادخواه اگر این است آه من 167شمارهٔ ۲۷۱: کاش اکنون که به کوی تو بود منزل م ...168شمارهٔ ۲۷۲: چندید عتاب و ناز نخواهد هلاک من 169شمارهٔ ۲۷۳: رخ یاران دو زلف تیره پوشیدند از ی ...170شمارهٔ ۲۷۴: نرسد تیر تو بر پیکر من 171شمارهٔ ۲۷۵: گل گلزار گر از آب وگل آید بیرون 172شمارهٔ ۲۷۶: آه که آخر نماند ای بت دمساز من 173شمارهٔ ۲۷۷: با جفا جوی او مشکل شود دمساز من 174شمارهٔ ۲۷۸: مدعی را کرد یار خویشتن 175شمارهٔ ۲۷۹: همین تا از نگاهی بی قرارم میتوان ...176شمارهٔ ۲۸۰: به زلف او همه دلهای دل فگاران بین 177شمارهٔ ۲۸۱: ز خاک کویش ای دل گاهگاهی دیده روش ...178شمارهٔ ۲۸۲: کس نگفت ای دل به این لیلی و شان ن ...179شمارهٔ ۲۸۳: چند خونش رود از دیده ی نمناک برون ...180شمارهٔ ۲۸۴: بندد دل ار چنین خم مشکین کمند او 181شمارهٔ ۲۸۵: از اشک عاشقان که نماید به کوی تو 182شمارهٔ ۲۸۶: مقصود دو مدعای من آمد جفای تو 183شمارهٔ ۲۸۷: غافل است آن که از دلم دل او 184شمارهٔ ۲۸۸: هر که کند منع من از روی تو 185شمارهٔ ۲۸۹: شبهای هجر خواب به چشم پر آب کو؟186شمارهٔ ۲۹۰: گفتم: به دل شکیب تو حسرت نصیب کو؟187شمارهٔ ۲۹۱: در دام صیاد ای فلک یا ذوق فریادم ...188شمارهٔ ۲۹۲: کردی به اشتباه کسی سوی من نگاه 189شمارهٔ ۲۹۳: دردا که وفا در این زمانه 190شمارهٔ ۲۹۴: به بند زلف آن دلبر دلم همراه جان ...191شمارهٔ ۲۹۵: یاری از یار من و چرخ ستمکار مخواه 192شمارهٔ ۲۹۶: نمیدانم کسی در کوی او دارد گذریان ...193شمارهٔ ۲۹۷: ز آن روی جان بخش ز آن قد دلخواه 194شمارهٔ ۲۹۸: از او به یاری بختم امید غمخواری 195شمارهٔ ۲۹۹: غم عشق تو را دلهای ویران خانه بای ...196شمارهٔ ۳۰۰: ای صاف تر ترا ز هر آئینه سینه ای 197شمارهٔ ۳۰۱: آن کز دل خود ندیده باشی 198شمارهٔ ۳۰۲: با رقیب ای سست پیمان نرد الفت باخ ...199شمارهٔ ۳۰۳: یار من یار کسی گشته و دلدار کسی 200شمارهٔ ۳۰۴: کس ای نا مهربان یاران جانی 201شمارهٔ ۳۰۵: که گفت مشک سیه را قرین ماه کنی؟202شمارهٔ ۳۰۶: هر ساعت الفتی است تو را با جماعتی 203شمارهٔ ۳۰۷: خضر آب زندگی خواست من وصل یار جان ...204شمارهٔ ۳۰۸: مکن تکیه زنهار تا میتوانی 205شمارهٔ ۳۰۹: جاودان داریم در ساغر شراب زندگی 206شمارهٔ ۳۱۰: از جور او مگر شب هجران شکایتی 207شمارهٔ ۳۱۱: سپید گشت دو چشمم در انتظار نگاهی 208شمارهٔ ۳۱۲: یک ره به چشمم آن پری ناید به صد ا ...209شمارهٔ ۳۱۳: خطش مشک تری لعلش نباتی 210شمارهٔ ۳۱۴: ای در درون سینه زمهرت دفینه ای 211شمارهٔ ۳۱۵: ز ناتوانی پیری اگر بجان آئی

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ