به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

سحاب اصفهانی

سحاب اصفهانیغزل هاشمارهٔ ۱۵۲: مرا مشکل گشا تا دل نباشد

1750عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

مرا مشکل گشا تا دل نباشد
ز دل کارم چنین مشکل نباشد
ز شرم قاتلم هر کشته ی را
به محشر شکوه از قاتل نباشد
بگوئید آنکه غافل شد زحالم
ز آه غافلم غافل نباشد
سزد با سرو من پای تذروی
به گل از سر و پا در گل نباشد
ز خط حسنش نشد زایل بگو دل
در این اندیشه ی باطل نباشد
(سحاب) آن را که تخم مهری افشاند
بجز بیحاصلی حاصل نباشد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۱۵۱: مرغ دل با زلف او آرام نتواست کرد 2شمارهٔ ۱۵۲: مرا مشکل گشا تا دل نباشد 3شمارهٔ ۱۵۳: سوی این زهد فروشان بگذر باری چند 4شمارهٔ ۱۵۴: بلای دل کز آن بالا بصد غم مبتلا ب ...5شمارهٔ ۱۵۵: ز آب چشم ماست کز دنبال محمل میرود ...6شمارهٔ ۱۵۶: نتوان شنید وصف رخش را و جان نداد 7شمارهٔ ۱۵۷: دانی چه بود عمر گران مایه دمی چند 8شمارهٔ ۱۵۸: اسیر زلف تو فارغ ز هر گزند شود 9شمارهٔ ۱۵۹: عنان او چو گرفتم دل از فغان افتاد 10شمارهٔ ۱۶۰: اسرار عاشقی ز دلی آشکار شد 11شمارهٔ ۱۶۱: این نه خط است که آرایش حسن تو فزو ...12شمارهٔ ۱۶۲: زین الم در دم مرگم المی بیش نباشد 13شمارهٔ ۱۶۳: خسروا صحن فلک ساحت میدان تو باد 14شمارهٔ ۱۶۴: نه من هر آن که ز ابنای انس جان دا ...15شمارهٔ ۱۶۵: بازم از وصلش به جسم ناتوان جان کی ...16شمارهٔ ۱۶۶: هر غم که جدا از دل غمگین من آمد 17شمارهٔ ۱۶۷: کی ز امتداد روز قیامت حذر کند 18شمارهٔ ۱۶۸: تو آن نئی که کسی از غمت هلاک شود 19شمارهٔ ۱۶۹: خواب راحت شد از آن دیده که سوی تو ...20شمارهٔ ۱۷۰: تا روان اشک من از دیده ی تر خواهد ...21شمارهٔ ۱۷۱: آسمان هر ستمی با من می خواره کند 22شمارهٔ ۱۷۲: اگر آگه ز خزان باد بهاری نشود 23شمارهٔ ۱۷۳: چندیست فلک را سر بیداد نباشد 24شمارهٔ ۱۷۴: روزی که از سبو به قدح باده خواستن ...25شمارهٔ ۱۷۵: آن روز که او را غم خونین کفنی بود 26شمارهٔ ۱۷۶: روی تو جان فزا لب تو دلفریب شد 27شمارهٔ ۱۷۷: دل بدرد عشق اگر چندی گرفتارت کند 28شمارهٔ ۱۷۸: گلی کز آتش غیرت گلاب می سازد 29شمارهٔ ۱۷۹: جز اینکه میل جفا و سر ستم دارد 30شمارهٔ ۱۸۰: مدعیان در پیم جمله کمین کرده اند 31شمارهٔ ۱۸۱: پیشتر کاین دل درون سینه ماوا کرده ...32شمارهٔ ۱۸۲: از دست تست باده بکامم چنان لذیذ 33شمارهٔ ۱۸۳: تنها منم نه از همه کس خاکسارتر 34شمارهٔ ۱۸۴: از بس گرفته خو بخیالت دل صبور 35شمارهٔ ۱۸۵: آورده ام بکف باز زلف نگار دیگر 36شمارهٔ ۱۸۶: کشیم بارز کویت به سوی یار دگر 37شمارهٔ ۱۸۷: بر آن سرم که دهم دل به دلنواز دگر 38شمارهٔ ۱۸۸: دلش از عشق خون به سینه نگر 39شمارهٔ ۱۸۹: مردیم و دل ز دست غمش در فغان هنوز 40شمارهٔ ۱۹۰: از عاشقی نگشته دلت مهربان هنوز 41شمارهٔ ۱۹۱: جدا کرد از منت بخت بد امروز 42شمارهٔ ۱۹۲: صباح عید صیام است ساقیا برخیز 43شمارهٔ ۱۹۳: سوی قد سرو و رخ گل چون نگرد کس 44شمارهٔ ۱۹۴: ز دوری تو نمردم همین گناهم بس 45شمارهٔ ۱۹۵: ذوقی مبادش از غم صیاد در قفس 46شمارهٔ ۱۹۶: هر که دید آن گل عارض مژه ی خون با ...47شمارهٔ ۱۹۷: تا پیر می فروش چه آمد سعادتش 48شمارهٔ ۱۹۸: آنکه می گشت سکندر به جهان در طلبش 49شمارهٔ ۱۹۹: چو پرده بر فتد از روی مهر آسایش 50شمارهٔ ۲۰۰: به راهی می کشد عشقم که پیدا نیست ...51شمارهٔ ۲۰۱: خوشا آن روزگار خوش که با من بود ی ...52شمارهٔ ۲۰۲: نه از پیوند هر آلوده دامانی بود ب ...53شمارهٔ ۲۰۳: اگر ز آمیزش اغیار نبود یار من عار ...54شمارهٔ ۲۰۴: گر خواهی ای صبا خبری خوش رسانیش 55شمارهٔ ۲۰۵: نه همین ز شرم در بر نکشیده ام هنو ...56شمارهٔ ۲۰۶: به ناکامی دهم جان چون ببینم روی گ ...57شمارهٔ ۲۰۷: ز چشم غیر پوشیدم جمالش 58شمارهٔ ۲۰۸: بس آنجا رفته بر خاک آرزویش 59شمارهٔ ۲۰۹: اگر با غیر خواهم سر گرانش 60شمارهٔ ۲۱۰: روزی که یکی شیفته آمد به کمندش 61شمارهٔ ۲۱۱: تا نئی از قید جان و تن خلاص 62شمارهٔ ۲۱۲: رود ز جانم اگر بنگرم بر آن عارض 63شمارهٔ ۲۱۳: بهر بر چیدن چو چیدند این بساط 64شمارهٔ ۲۱۴: بلبل به چمن چنان کند حظ 65شمارهٔ ۲۱۵: چون تو می خواهیم از خود به نگاهی ...66شمارهٔ ۲۱۶: یار رقیب شد به فسون یار من دریغ 67شمارهٔ ۲۱۷: ز اطراف گلستان تو روئیده خار حیف 68شمارهٔ ۲۱۸: بار در بزم وصال تو شب تار فراق 69شمارهٔ ۲۱۹: خواهد هزار زنده ز غیرت شود هلاک 70شمارهٔ ۲۲۰: زان گونه در فراق تو نومیدم از وصا ...71شمارهٔ ۲۲۱: خطت دمید و آمدی ای غمگسار دل 72شمارهٔ ۲۲۲: هر عهد به هر کسی که بستم 73شمارهٔ ۲۲۳: ایمن نباشد عاشقی در کویت از تیغ س ...74شمارهٔ ۲۲۴: از تغافل یا تو را با خویش مایل می ...75شمارهٔ ۲۲۵: گرز آن که فغانی ز دل زار برآرم 76شمارهٔ ۲۲۶: چنان در بزم غیر امشب غمین از وصل ...77شمارهٔ ۲۲۷: آمد ز درو داد به کف جام شرابم 78شمارهٔ ۲۲۸: در عشق چو باید که به ناچار بمیرم 79شمارهٔ ۲۲۹: دل صید کمند تست جان هم 80شمارهٔ ۲۳۰: خواهم اگر به کوی تو خاکی به سر کن ...81شمارهٔ ۲۳۱: بر سر نازش در آن کو با رقیبان نیس ...82شمارهٔ ۲۳۲: چو باشد آن لب میگون شراب ارغوانی ...83شمارهٔ ۲۳۳: این چه دام است ندانم که در آن افت ...84شمارهٔ ۲۳۴: خوش آنکه ره عیش به اغیار گرفتیم 85شمارهٔ ۲۳۵: به کوی می فروش افتاد راهم 86شمارهٔ ۲۳۶: چون شادی بی غم به جهان یاد ندارم 87شمارهٔ ۲۳۷: از غم عشقی کز آن آتش به جان انداخ ...88شمارهٔ ۲۳۸: روز جزا چون ادعای جان ناقابل کنم 89شمارهٔ ۲۳۹: چه غم گر در بهاری بوسه ی او نقد ج ...90شمارهٔ ۲۴۰: دل که پیش دوست گوید خون شدم 91شمارهٔ ۲۴۱: به خاک پاکم کنید چندی فغان و غوغا ...92شمارهٔ ۲۴۲: در هجر تو پروای دل زار ندارم 93شمارهٔ ۲۴۳: پیش از این باری اگر در بزم یاری د ...94شمارهٔ ۲۴۴: کجا اندیشه از چشم بد ایام میکردم؟95شمارهٔ ۲۴۵: چه غم که ریخته شد بال و پر ز سنگ ...96شمارهٔ ۲۴۶: نیم جانی بود تا جا بود در میخانه ...97شمارهٔ ۲۴۷: کی شکایت از دل بی رحم دلبر داشتم؟98شمارهٔ ۲۴۸: گله تا حشر اگر زیار کنم 99شمارهٔ ۲۴۹: مپندار نا شادی یار دارم 100شمارهٔ ۲۵۰: باز بر درگهت ای مایه ی ناز آمده ا ...101شمارهٔ ۲۵۱: هرگز نیافت کس اثری در ترانه ام 102شمارهٔ ۲۵۲: گر چه در باغ سر کوی تو ای گل خارم 103شمارهٔ ۲۵۳: گفتم از وصلش علاج درد روزافزون کن ...104شمارهٔ ۲۵۴: عمری امید وفا و مهر از آن دل داشت ...105شمارهٔ ۲۵۵: به زیر تیغ از بس جان خود قابل نمی ...106شمارهٔ ۲۵۶: چو فکر کوتهی عمر ای پسر کردم 107شمارهٔ ۲۵۷: پیغام تو را گر همه دل بود بریدم 108شمارهٔ ۲۵۸: چون نیست بدل قوت فریاد گرفتم 109شمارهٔ ۲۵۹: کشم ار جور ازو باز وفا می خواهم 110شمارهٔ ۲۶۰: جز خانه ی دل منزل جانانه ندانم 111شمارهٔ ۲۶۱: چه غم گر در برش مهر خموشی بر دهن ...112شمارهٔ ۲۶۲: با خیالت به مراد دل خود در سخنم 113شمارهٔ ۲۶۳: تا برده سیه کاری زلف تو زراهم 114شمارهٔ ۲۶۴: گر قصه ای از زلف چو چوگان تو آرم 115شمارهٔ ۲۶۵: به روی غیر چو نگذاریم که در بندم 116شمارهٔ ۲۶۶: در خیال تو به افتاده است دل از با ...117شمارهٔ ۲۶۷: پنهان ز مدعی به کناری گرفته ایم 118شمارهٔ ۲۶۸: امید مهر به هر کس که بود جز تو گس ...119شمارهٔ ۲۶۹: دل شد از دست و به راه طلبش آنچه د ...120شمارهٔ ۲۷۰: از دست دادخواه اگر این است آه من 121شمارهٔ ۲۷۱: کاش اکنون که به کوی تو بود منزل م ...122شمارهٔ ۲۷۲: چندید عتاب و ناز نخواهد هلاک من 123شمارهٔ ۲۷۳: رخ یاران دو زلف تیره پوشیدند از ی ...124شمارهٔ ۲۷۴: نرسد تیر تو بر پیکر من 125شمارهٔ ۲۷۵: گل گلزار گر از آب وگل آید بیرون 126شمارهٔ ۲۷۶: آه که آخر نماند ای بت دمساز من 127شمارهٔ ۲۷۷: با جفا جوی او مشکل شود دمساز من 128شمارهٔ ۲۷۸: مدعی را کرد یار خویشتن 129شمارهٔ ۲۷۹: همین تا از نگاهی بی قرارم میتوان ...130شمارهٔ ۲۸۰: به زلف او همه دلهای دل فگاران بین 131شمارهٔ ۲۸۱: ز خاک کویش ای دل گاهگاهی دیده روش ...132شمارهٔ ۲۸۲: کس نگفت ای دل به این لیلی و شان ن ...133شمارهٔ ۲۸۳: چند خونش رود از دیده ی نمناک برون ...134شمارهٔ ۲۸۴: بندد دل ار چنین خم مشکین کمند او 135شمارهٔ ۲۸۵: از اشک عاشقان که نماید به کوی تو 136شمارهٔ ۲۸۶: مقصود دو مدعای من آمد جفای تو 137شمارهٔ ۲۸۷: غافل است آن که از دلم دل او 138شمارهٔ ۲۸۸: هر که کند منع من از روی تو 139شمارهٔ ۲۸۹: شبهای هجر خواب به چشم پر آب کو؟140شمارهٔ ۲۹۰: گفتم: به دل شکیب تو حسرت نصیب کو؟141شمارهٔ ۲۹۱: در دام صیاد ای فلک یا ذوق فریادم ...142شمارهٔ ۲۹۲: کردی به اشتباه کسی سوی من نگاه 143شمارهٔ ۲۹۳: دردا که وفا در این زمانه 144شمارهٔ ۲۹۴: به بند زلف آن دلبر دلم همراه جان ...145شمارهٔ ۲۹۵: یاری از یار من و چرخ ستمکار مخواه 146شمارهٔ ۲۹۶: نمیدانم کسی در کوی او دارد گذریان ...147شمارهٔ ۲۹۷: ز آن روی جان بخش ز آن قد دلخواه 148شمارهٔ ۲۹۸: از او به یاری بختم امید غمخواری 149شمارهٔ ۲۹۹: غم عشق تو را دلهای ویران خانه بای ...150شمارهٔ ۳۰۰: ای صاف تر ترا ز هر آئینه سینه ای 151شمارهٔ ۳۰۱: آن کز دل خود ندیده باشی 152شمارهٔ ۳۰۲: با رقیب ای سست پیمان نرد الفت باخ ...153شمارهٔ ۳۰۳: یار من یار کسی گشته و دلدار کسی 154شمارهٔ ۳۰۴: کس ای نا مهربان یاران جانی 155شمارهٔ ۳۰۵: که گفت مشک سیه را قرین ماه کنی؟156شمارهٔ ۳۰۶: هر ساعت الفتی است تو را با جماعتی 157شمارهٔ ۳۰۷: خضر آب زندگی خواست من وصل یار جان ...158شمارهٔ ۳۰۸: مکن تکیه زنهار تا میتوانی 159شمارهٔ ۳۰۹: جاودان داریم در ساغر شراب زندگی 160شمارهٔ ۳۱۰: از جور او مگر شب هجران شکایتی 161شمارهٔ ۳۱۱: سپید گشت دو چشمم در انتظار نگاهی 162شمارهٔ ۳۱۲: یک ره به چشمم آن پری ناید به صد ا ...163شمارهٔ ۳۱۳: خطش مشک تری لعلش نباتی 164شمارهٔ ۳۱۴: ای در درون سینه زمهرت دفینه ای 165شمارهٔ ۳۱۵: ز ناتوانی پیری اگر بجان آئی

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ