کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    مرغ دل با زلف او آرام نتواست کرد
    گر چه مرغی آشیان در دام نتواست کرد
    بارها کردیم ساز می کشی از باده هم
    چاره ی نا سازی ایام نتوانست کرد
    شد چنان شرمنده از رنگ لب میگون یار
    ساقی محفل که می در جام نتوانست کرد
    چشم او را دیدم و چشم از جهان بستم که گفت
    خویش را قانع به یک بادام نتوانست کرد
    در تمام عمر چندان نا امید از وصل بود
    دل که هرگز این خیال خام نتوانست کرد
    حسن روی نیکوان از بسکه آغازش خوشست
    ترک آن ز اندیشه ی انجام نتوانست کرد
    گر چه ماندم چند روزی زنده در هجران (سحاب)
    لیکن آن را زندگانی نام نتوانست کرد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha