کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    روی تو جان فزا لب تو دلفریب شد
    وزجان من سکون وز دل هم شکیب شد
    سودی که دیده، دیه براهت زاشک خویش
    این بود کز غبار رهت بی نصیب شد
    برخاستم که غیر هم آید برون ز بزم
    یک باره وصل یار بکام رقیب شد
    عشاق را ز اهل هوس فرقها بسی است
    نه هر که گشت عاشق گل عندلیب شد
    بی سروها در این چمن افراختند قد
    لیک از هزار قد یکی جامه زیب شد
    صد ره ز من گذشت و نپرسید کیست این
    مسکین کسی که بر سر کویی غریب شد
    نقشی نبست چون رخ او خامه ی قضا
    کز آن پدید این همه نقش عجیب شد
    خوش خسته ی (سحاب) کز آغاز درد مرد
    فارغ ز رنج درد و دوای طبیب شد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha