کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    آسمان هر ستمی با من می خواره کند
    می فروشش به یکی جرعه ی می چاره کند
    عجب این است که گردیده به مویی در بند
    دل دیوانه که صد بند گران پاره کند
    اشک من با دل این سنگ دلان می پنداشت
    که تواند اثری کرد که با خاره کند
    اگر از سوزن پیکان تو ندوزیش به هم
    کیست آن کس که علاج دل صد پاره کند
    نیست اندیشه ز اغیار که این دل به فغان
    همه کس را ز سر کوی آواره کند
    سبزه ی خاک مرا جلوه گه مستان خواست
    لطف حق بین که چها با من میخواره کند
    هر که پرسد ز چه نظاره ی خلق است (سحاب)
    یک نظر گو به مه روی تو نظاره کند

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha