سحاب اصفهانی
غزل ها
شمارهٔ ۱۷۱: آسمان هر ستمی با من می خواره کند
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
آسمان هر ستمی با من می خواره کند می فروشش به یکی جرعه ی می چاره کند عجب این است که گردیده به مویی در بند دل دیوانه که صد بند گران پاره کند اشک من با دل این سنگ دلان می پنداشت که تواند اثری کرد که با خاره کند اگر از سوزن پیکان تو ندوزیش به هم کیست آن کس که علاج دل صد پاره کند نیست اندیشه ز اغیار که این دل به فغان همه کس را ز سر کوی آواره کند سبزه ی خاک مرا جلوه گه مستان خواست لطف حق بین که چها با من میخواره کند هر که پرسد ز چه نظاره ی خلق است (سحاب) یک نظر گو به مه روی تو نظاره کند سحاب اصفهانی