به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

سحاب اصفهانی

سحاب اصفهانیغزل هاشمارهٔ ۱۴۱: لب لعلت چو میل باده کند

2220عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

لب لعلت چو میل باده کند
نشئه باده را زیاده کند
من سگ کوی دلبری که مرا
به کمند وفا قلاده کند
هر که جز کوی دوست قبله ی اوست
طاعت خویش را اعاده کند
نقش روی تو صفحه ی دل را
ز آرزوی دو کون ساده کند
فارغ از جورت آنکه همچو (سحاب)
جان نثار تو دل نداده کند

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۱۴۰: هیچگه با من محنت زده بیداد نکرد 2شمارهٔ ۱۴۱: لب لعلت چو میل باده کند 3شمارهٔ ۱۴۲: از من به حذر یار هوسناک نباشد 4شمارهٔ ۱۴۳: هر جا که غمی بر دل غمگین من آمد 5شمارهٔ ۱۴۴: خواهم که کسم با خبر از راز نباشد 6شمارهٔ ۱۴۵: دل بود چو دور از در خویشم به جفا ...7شمارهٔ ۱۴۶: یکی است بیتو گرم زهر در گلو ریزند 8شمارهٔ ۱۴۷: ز روی پردگی ما چو پرده بر گیرند 9شمارهٔ ۱۴۸: دل کز اینگونه ز هجران تو خون خواه ...10شمارهٔ ۱۴۹: ما و رقیب را دل نا شاد و شاد داد 11شمارهٔ ۱۵۰: اگر زین پیش بردستم دلی بود 12شمارهٔ ۱۵۱: مرغ دل با زلف او آرام نتواست کرد 13شمارهٔ ۱۵۲: مرا مشکل گشا تا دل نباشد 14شمارهٔ ۱۵۳: سوی این زهد فروشان بگذر باری چند 15شمارهٔ ۱۵۴: بلای دل کز آن بالا بصد غم مبتلا ب ...16شمارهٔ ۱۵۵: ز آب چشم ماست کز دنبال محمل میرود ...17شمارهٔ ۱۵۶: نتوان شنید وصف رخش را و جان نداد 18شمارهٔ ۱۵۷: دانی چه بود عمر گران مایه دمی چند 19شمارهٔ ۱۵۸: اسیر زلف تو فارغ ز هر گزند شود 20شمارهٔ ۱۵۹: عنان او چو گرفتم دل از فغان افتاد 21شمارهٔ ۱۶۰: اسرار عاشقی ز دلی آشکار شد 22شمارهٔ ۱۶۱: این نه خط است که آرایش حسن تو فزو ...23شمارهٔ ۱۶۲: زین الم در دم مرگم المی بیش نباشد 24شمارهٔ ۱۶۳: خسروا صحن فلک ساحت میدان تو باد 25شمارهٔ ۱۶۴: نه من هر آن که ز ابنای انس جان دا ...26شمارهٔ ۱۶۵: بازم از وصلش به جسم ناتوان جان کی ...27شمارهٔ ۱۶۶: هر غم که جدا از دل غمگین من آمد 28شمارهٔ ۱۶۷: کی ز امتداد روز قیامت حذر کند 29شمارهٔ ۱۶۸: تو آن نئی که کسی از غمت هلاک شود 30شمارهٔ ۱۶۹: خواب راحت شد از آن دیده که سوی تو ...31شمارهٔ ۱۷۰: تا روان اشک من از دیده ی تر خواهد ...32شمارهٔ ۱۷۱: آسمان هر ستمی با من می خواره کند 33شمارهٔ ۱۷۲: اگر آگه ز خزان باد بهاری نشود 34شمارهٔ ۱۷۳: چندیست فلک را سر بیداد نباشد 35شمارهٔ ۱۷۴: روزی که از سبو به قدح باده خواستن ...36شمارهٔ ۱۷۵: آن روز که او را غم خونین کفنی بود 37شمارهٔ ۱۷۶: روی تو جان فزا لب تو دلفریب شد 38شمارهٔ ۱۷۷: دل بدرد عشق اگر چندی گرفتارت کند 39شمارهٔ ۱۷۸: گلی کز آتش غیرت گلاب می سازد 40شمارهٔ ۱۷۹: جز اینکه میل جفا و سر ستم دارد 41شمارهٔ ۱۸۰: مدعیان در پیم جمله کمین کرده اند 42شمارهٔ ۱۸۱: پیشتر کاین دل درون سینه ماوا کرده ...43شمارهٔ ۱۸۲: از دست تست باده بکامم چنان لذیذ 44شمارهٔ ۱۸۳: تنها منم نه از همه کس خاکسارتر 45شمارهٔ ۱۸۴: از بس گرفته خو بخیالت دل صبور 46شمارهٔ ۱۸۵: آورده ام بکف باز زلف نگار دیگر 47شمارهٔ ۱۸۶: کشیم بارز کویت به سوی یار دگر 48شمارهٔ ۱۸۷: بر آن سرم که دهم دل به دلنواز دگر 49شمارهٔ ۱۸۸: دلش از عشق خون به سینه نگر 50شمارهٔ ۱۸۹: مردیم و دل ز دست غمش در فغان هنوز 51شمارهٔ ۱۹۰: از عاشقی نگشته دلت مهربان هنوز 52شمارهٔ ۱۹۱: جدا کرد از منت بخت بد امروز 53شمارهٔ ۱۹۲: صباح عید صیام است ساقیا برخیز 54شمارهٔ ۱۹۳: سوی قد سرو و رخ گل چون نگرد کس 55شمارهٔ ۱۹۴: ز دوری تو نمردم همین گناهم بس 56شمارهٔ ۱۹۵: ذوقی مبادش از غم صیاد در قفس 57شمارهٔ ۱۹۶: هر که دید آن گل عارض مژه ی خون با ...58شمارهٔ ۱۹۷: تا پیر می فروش چه آمد سعادتش 59شمارهٔ ۱۹۸: آنکه می گشت سکندر به جهان در طلبش 60شمارهٔ ۱۹۹: چو پرده بر فتد از روی مهر آسایش 61شمارهٔ ۲۰۰: به راهی می کشد عشقم که پیدا نیست ...62شمارهٔ ۲۰۱: خوشا آن روزگار خوش که با من بود ی ...63شمارهٔ ۲۰۲: نه از پیوند هر آلوده دامانی بود ب ...64شمارهٔ ۲۰۳: اگر ز آمیزش اغیار نبود یار من عار ...65شمارهٔ ۲۰۴: گر خواهی ای صبا خبری خوش رسانیش 66شمارهٔ ۲۰۵: نه همین ز شرم در بر نکشیده ام هنو ...67شمارهٔ ۲۰۶: به ناکامی دهم جان چون ببینم روی گ ...68شمارهٔ ۲۰۷: ز چشم غیر پوشیدم جمالش 69شمارهٔ ۲۰۸: بس آنجا رفته بر خاک آرزویش 70شمارهٔ ۲۰۹: اگر با غیر خواهم سر گرانش 71شمارهٔ ۲۱۰: روزی که یکی شیفته آمد به کمندش 72شمارهٔ ۲۱۱: تا نئی از قید جان و تن خلاص 73شمارهٔ ۲۱۲: رود ز جانم اگر بنگرم بر آن عارض 74شمارهٔ ۲۱۳: بهر بر چیدن چو چیدند این بساط 75شمارهٔ ۲۱۴: بلبل به چمن چنان کند حظ 76شمارهٔ ۲۱۵: چون تو می خواهیم از خود به نگاهی ...77شمارهٔ ۲۱۶: یار رقیب شد به فسون یار من دریغ 78شمارهٔ ۲۱۷: ز اطراف گلستان تو روئیده خار حیف 79شمارهٔ ۲۱۸: بار در بزم وصال تو شب تار فراق 80شمارهٔ ۲۱۹: خواهد هزار زنده ز غیرت شود هلاک 81شمارهٔ ۲۲۰: زان گونه در فراق تو نومیدم از وصا ...82شمارهٔ ۲۲۱: خطت دمید و آمدی ای غمگسار دل 83شمارهٔ ۲۲۲: هر عهد به هر کسی که بستم 84شمارهٔ ۲۲۳: ایمن نباشد عاشقی در کویت از تیغ س ...85شمارهٔ ۲۲۴: از تغافل یا تو را با خویش مایل می ...86شمارهٔ ۲۲۵: گرز آن که فغانی ز دل زار برآرم 87شمارهٔ ۲۲۶: چنان در بزم غیر امشب غمین از وصل ...88شمارهٔ ۲۲۷: آمد ز درو داد به کف جام شرابم 89شمارهٔ ۲۲۸: در عشق چو باید که به ناچار بمیرم 90شمارهٔ ۲۲۹: دل صید کمند تست جان هم 91شمارهٔ ۲۳۰: خواهم اگر به کوی تو خاکی به سر کن ...92شمارهٔ ۲۳۱: بر سر نازش در آن کو با رقیبان نیس ...93شمارهٔ ۲۳۲: چو باشد آن لب میگون شراب ارغوانی ...94شمارهٔ ۲۳۳: این چه دام است ندانم که در آن افت ...95شمارهٔ ۲۳۴: خوش آنکه ره عیش به اغیار گرفتیم 96شمارهٔ ۲۳۵: به کوی می فروش افتاد راهم 97شمارهٔ ۲۳۶: چون شادی بی غم به جهان یاد ندارم 98شمارهٔ ۲۳۷: از غم عشقی کز آن آتش به جان انداخ ...99شمارهٔ ۲۳۸: روز جزا چون ادعای جان ناقابل کنم 100شمارهٔ ۲۳۹: چه غم گر در بهاری بوسه ی او نقد ج ...101شمارهٔ ۲۴۰: دل که پیش دوست گوید خون شدم 102شمارهٔ ۲۴۱: به خاک پاکم کنید چندی فغان و غوغا ...103شمارهٔ ۲۴۲: در هجر تو پروای دل زار ندارم 104شمارهٔ ۲۴۳: پیش از این باری اگر در بزم یاری د ...105شمارهٔ ۲۴۴: کجا اندیشه از چشم بد ایام میکردم؟106شمارهٔ ۲۴۵: چه غم که ریخته شد بال و پر ز سنگ ...107شمارهٔ ۲۴۶: نیم جانی بود تا جا بود در میخانه ...108شمارهٔ ۲۴۷: کی شکایت از دل بی رحم دلبر داشتم؟109شمارهٔ ۲۴۸: گله تا حشر اگر زیار کنم 110شمارهٔ ۲۴۹: مپندار نا شادی یار دارم 111شمارهٔ ۲۵۰: باز بر درگهت ای مایه ی ناز آمده ا ...112شمارهٔ ۲۵۱: هرگز نیافت کس اثری در ترانه ام 113شمارهٔ ۲۵۲: گر چه در باغ سر کوی تو ای گل خارم 114شمارهٔ ۲۵۳: گفتم از وصلش علاج درد روزافزون کن ...115شمارهٔ ۲۵۴: عمری امید وفا و مهر از آن دل داشت ...116شمارهٔ ۲۵۵: به زیر تیغ از بس جان خود قابل نمی ...117شمارهٔ ۲۵۶: چو فکر کوتهی عمر ای پسر کردم 118شمارهٔ ۲۵۷: پیغام تو را گر همه دل بود بریدم 119شمارهٔ ۲۵۸: چون نیست بدل قوت فریاد گرفتم 120شمارهٔ ۲۵۹: کشم ار جور ازو باز وفا می خواهم 121شمارهٔ ۲۶۰: جز خانه ی دل منزل جانانه ندانم 122شمارهٔ ۲۶۱: چه غم گر در برش مهر خموشی بر دهن ...123شمارهٔ ۲۶۲: با خیالت به مراد دل خود در سخنم 124شمارهٔ ۲۶۳: تا برده سیه کاری زلف تو زراهم 125شمارهٔ ۲۶۴: گر قصه ای از زلف چو چوگان تو آرم 126شمارهٔ ۲۶۵: به روی غیر چو نگذاریم که در بندم 127شمارهٔ ۲۶۶: در خیال تو به افتاده است دل از با ...128شمارهٔ ۲۶۷: پنهان ز مدعی به کناری گرفته ایم 129شمارهٔ ۲۶۸: امید مهر به هر کس که بود جز تو گس ...130شمارهٔ ۲۶۹: دل شد از دست و به راه طلبش آنچه د ...131شمارهٔ ۲۷۰: از دست دادخواه اگر این است آه من 132شمارهٔ ۲۷۱: کاش اکنون که به کوی تو بود منزل م ...133شمارهٔ ۲۷۲: چندید عتاب و ناز نخواهد هلاک من 134شمارهٔ ۲۷۳: رخ یاران دو زلف تیره پوشیدند از ی ...135شمارهٔ ۲۷۴: نرسد تیر تو بر پیکر من 136شمارهٔ ۲۷۵: گل گلزار گر از آب وگل آید بیرون 137شمارهٔ ۲۷۶: آه که آخر نماند ای بت دمساز من 138شمارهٔ ۲۷۷: با جفا جوی او مشکل شود دمساز من 139شمارهٔ ۲۷۸: مدعی را کرد یار خویشتن 140شمارهٔ ۲۷۹: همین تا از نگاهی بی قرارم میتوان ...141شمارهٔ ۲۸۰: به زلف او همه دلهای دل فگاران بین 142شمارهٔ ۲۸۱: ز خاک کویش ای دل گاهگاهی دیده روش ...143شمارهٔ ۲۸۲: کس نگفت ای دل به این لیلی و شان ن ...144شمارهٔ ۲۸۳: چند خونش رود از دیده ی نمناک برون ...145شمارهٔ ۲۸۴: بندد دل ار چنین خم مشکین کمند او 146شمارهٔ ۲۸۵: از اشک عاشقان که نماید به کوی تو 147شمارهٔ ۲۸۶: مقصود دو مدعای من آمد جفای تو 148شمارهٔ ۲۸۷: غافل است آن که از دلم دل او 149شمارهٔ ۲۸۸: هر که کند منع من از روی تو 150شمارهٔ ۲۸۹: شبهای هجر خواب به چشم پر آب کو؟151شمارهٔ ۲۹۰: گفتم: به دل شکیب تو حسرت نصیب کو؟152شمارهٔ ۲۹۱: در دام صیاد ای فلک یا ذوق فریادم ...153شمارهٔ ۲۹۲: کردی به اشتباه کسی سوی من نگاه 154شمارهٔ ۲۹۳: دردا که وفا در این زمانه 155شمارهٔ ۲۹۴: به بند زلف آن دلبر دلم همراه جان ...156شمارهٔ ۲۹۵: یاری از یار من و چرخ ستمکار مخواه 157شمارهٔ ۲۹۶: نمیدانم کسی در کوی او دارد گذریان ...158شمارهٔ ۲۹۷: ز آن روی جان بخش ز آن قد دلخواه 159شمارهٔ ۲۹۸: از او به یاری بختم امید غمخواری 160شمارهٔ ۲۹۹: غم عشق تو را دلهای ویران خانه بای ...161شمارهٔ ۳۰۰: ای صاف تر ترا ز هر آئینه سینه ای 162شمارهٔ ۳۰۱: آن کز دل خود ندیده باشی 163شمارهٔ ۳۰۲: با رقیب ای سست پیمان نرد الفت باخ ...164شمارهٔ ۳۰۳: یار من یار کسی گشته و دلدار کسی 165شمارهٔ ۳۰۴: کس ای نا مهربان یاران جانی 166شمارهٔ ۳۰۵: که گفت مشک سیه را قرین ماه کنی؟167شمارهٔ ۳۰۶: هر ساعت الفتی است تو را با جماعتی 168شمارهٔ ۳۰۷: خضر آب زندگی خواست من وصل یار جان ...169شمارهٔ ۳۰۸: مکن تکیه زنهار تا میتوانی 170شمارهٔ ۳۰۹: جاودان داریم در ساغر شراب زندگی 171شمارهٔ ۳۱۰: از جور او مگر شب هجران شکایتی 172شمارهٔ ۳۱۱: سپید گشت دو چشمم در انتظار نگاهی 173شمارهٔ ۳۱۲: یک ره به چشمم آن پری ناید به صد ا ...174شمارهٔ ۳۱۳: خطش مشک تری لعلش نباتی 175شمارهٔ ۳۱۴: ای در درون سینه زمهرت دفینه ای 176شمارهٔ ۳۱۵: ز ناتوانی پیری اگر بجان آئی

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ