کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    گر به دل صد بار گویم قصه ی جانانه را
    باز می خواهد که از سر گیرم این افسانه را
    حسرت سنگ تو دارد هر کس اما کو دلی؟
    چون بر آرد آرزوی یک جهان دیوانه را
    هر زمان از گریه خوش تر گردد احوال دلم
    سیل را بنگر که آبادی دهد ویرانه را
    دل نمی بندم دگر بر التفات نیکوان
    صید دام افتاده میداند فریب دانه را
    صد دل خون گشته افزونست در هر موی او
    بر سر زلف دو تا آهسته تر زن شانه را
    دل به بزم خاص هم فارغ ز درد رشک نیست
    زان که او فرقی نمی داند ز کس بیگانه را
    با صد افسون بعد عمری کآرمش همراه خویش
    کرده ام گم ز اشتیاق وصل راه خانه را
    خلوت دل را حریم وصل جانان دان (سحاب)
    نه چو زاهد کعبه یا چون برهمن بتخانه را

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha