کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    خطا نکرده بود روزم از تو تار عبث
    مراست شکوه خود از جور روزگار عبث
    نداد وعده و من در رهش ز غایت شوق
    تمام عمر نشستم در انتظار عبث
    سوی تو صید خود آید اگر تو صیادی
    متاز رخش خود ای نازنین سوار عبث
    دلا تو قابل فتراک آن سوار نئی
    مرو به صید گهش هر دم ای شکار عبث
    به این گمان که شود روزگار ما به تو خوش
    به صرف عشق تو کردیم روزگار عبث
    گذشتی از پی کار دگر بکلبه ی من
    ز شوق وصل تو شد کار من ز کار عبث
    ز جور مدعیان شد جدا ز یار (سحاب)
    و گرنه یار نگردد جدا ز یار عبث

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha