به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

سحاب اصفهانی

سحاب اصفهانیغزل هاشمارهٔ ۱۰۱: هر که را در کیش او نهی است راح

1710عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

هر که را در کیش او نهی است راح
خون او در کیش میخواران مباح
شیخ در تقوی صلاح خویش دید
ما صلاح خویش در ترک صلاح
بهر قتل عاشقان مژگان تو
بی نیاز است از سهام و از رماح
میل آزادی ندارم ورنه نیست
بندیم در پای و قیدی بر جناح
بی وفایی شد به عهد یار ما
در میان خوب رویان اصطلاح
ز آن رخ چون روز و زلف چون شبم
تیره گون شد هم صباح و هم رواح
ساقی دهرم (سحاب) از خون دل
پر کند جام صبوحی هر صباح

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۱۰۰: آنرا که درد عشق تو ره یافت در مزا ...2شمارهٔ ۱۰۱: هر که را در کیش او نهی است راح 3شمارهٔ ۱۰۲: ز صاف راح بکش هر صباح جام صبوح 4شمارهٔ ۱۰۳: ز شیخ ما چه شماری هزار فعل قبیح؟5شمارهٔ ۱۰۴: پوشد اگر نهان نه کنی در نقاب رخ 6شمارهٔ ۱۰۵: فغان که زاغ به گلشن زبسکه شد گستا ...7شمارهٔ ۱۰۶: عشقت ز هر چه جز تو فراموشی آورد 8شمارهٔ ۱۰۷: نگیرد تا دلت در دل دری چند 9شمارهٔ ۱۰۸: هر گل که پس از مردنم از خاک بر آم ...10شمارهٔ ۱۰۹: اگر کام من سال و ماهی برآید 11شمارهٔ ۱۱۰: با چشم تر هر جا روم کآن سرو بالا ...12شمارهٔ ۱۱۱: گر یار بحالم نظری داشته باشد 13شمارهٔ ۱۱۲: میل رفتن گر از آن گوشه ی بامم باش ...14شمارهٔ ۱۱۳: دل که او بیخبر از روز سیاهش باشد 15شمارهٔ ۱۱۴: گفتی دل نا شاد تو را شاد توان کرد 16شمارهٔ ۱۱۵: زروی لطف اگر یار در کنار نشیند 17شمارهٔ ۱۱۶: ساقی بیار باده که ایام دی رسید 18شمارهٔ ۱۱۷: هر آن خصمی که با من آسمان کرد 19شمارهٔ ۱۱۸: که با آن شاه خوبان شمه ای از حال ...20شمارهٔ ۱۱۹: نیند طالب می عاشقان که خوردستند 21شمارهٔ ۱۲۰: آن شوخ را ز دوستیم تا خبر نبود 22شمارهٔ ۱۲۱: هر زمان دامن به خون بی گناهی تر ک ...23شمارهٔ ۱۲۲: دل از باد صبا ز احوال دلبر چون خب ...24شمارهٔ ۱۲۳: دم مرگ است و بازم دل بود در فکر ی ...25شمارهٔ ۱۲۴: با من فلک هزار جفا هر زمان کند 26شمارهٔ ۱۲۵: نثارت جان کنم گر زر نباشد 27شمارهٔ ۱۲۶: چو زلف بر مه رویش نقاب میگردد 28شمارهٔ ۱۲۷: سکندر آگهیش گرز لعل جانان بود 29شمارهٔ ۱۲۸: تا زحال دل من دلبر من غافل بود 30شمارهٔ ۱۲۹: چون من هر کس که از جان سیر باشد 31شمارهٔ ۱۳۰: دل اگر از غم او کار مرا مشکل کرد 32شمارهٔ ۱۳۱: هر کجا کو به چنین خط و چنان خال ر ...33شمارهٔ ۱۳۲: امیدواری من در جهان وصال تو باشد 34شمارهٔ ۱۳۳: دانی که از کیم می وصلت به جام بود 35شمارهٔ ۱۳۴: کدام تیر بلا ترکش زمانه ندارد 36شمارهٔ ۱۳۵: اگر وقت سحر در ناله ی هر کس اثر ب ...37شمارهٔ ۱۳۶: کو طاقت دیدار گرفتم که تواند 38شمارهٔ ۱۳۷: با دل آگه شدم آن شوخ ستم کاره چه ...39شمارهٔ ۱۳۸: بی بند کجا پای دل من بگذارد 40شمارهٔ ۱۳۹: بستیم لب از شکوه ی پیمان گسلی چند 41شمارهٔ ۱۴۰: هیچگه با من محنت زده بیداد نکرد 42شمارهٔ ۱۴۱: لب لعلت چو میل باده کند 43شمارهٔ ۱۴۲: از من به حذر یار هوسناک نباشد 44شمارهٔ ۱۴۳: هر جا که غمی بر دل غمگین من آمد 45شمارهٔ ۱۴۴: خواهم که کسم با خبر از راز نباشد 46شمارهٔ ۱۴۵: دل بود چو دور از در خویشم به جفا ...47شمارهٔ ۱۴۶: یکی است بیتو گرم زهر در گلو ریزند 48شمارهٔ ۱۴۷: ز روی پردگی ما چو پرده بر گیرند 49شمارهٔ ۱۴۸: دل کز اینگونه ز هجران تو خون خواه ...50شمارهٔ ۱۴۹: ما و رقیب را دل نا شاد و شاد داد 51شمارهٔ ۱۵۰: اگر زین پیش بردستم دلی بود 52شمارهٔ ۱۵۱: مرغ دل با زلف او آرام نتواست کرد 53شمارهٔ ۱۵۲: مرا مشکل گشا تا دل نباشد 54شمارهٔ ۱۵۳: سوی این زهد فروشان بگذر باری چند 55شمارهٔ ۱۵۴: بلای دل کز آن بالا بصد غم مبتلا ب ...56شمارهٔ ۱۵۵: ز آب چشم ماست کز دنبال محمل میرود ...57شمارهٔ ۱۵۶: نتوان شنید وصف رخش را و جان نداد 58شمارهٔ ۱۵۷: دانی چه بود عمر گران مایه دمی چند 59شمارهٔ ۱۵۸: اسیر زلف تو فارغ ز هر گزند شود 60شمارهٔ ۱۵۹: عنان او چو گرفتم دل از فغان افتاد 61شمارهٔ ۱۶۰: اسرار عاشقی ز دلی آشکار شد 62شمارهٔ ۱۶۱: این نه خط است که آرایش حسن تو فزو ...63شمارهٔ ۱۶۲: زین الم در دم مرگم المی بیش نباشد 64شمارهٔ ۱۶۳: خسروا صحن فلک ساحت میدان تو باد 65شمارهٔ ۱۶۴: نه من هر آن که ز ابنای انس جان دا ...66شمارهٔ ۱۶۵: بازم از وصلش به جسم ناتوان جان کی ...67شمارهٔ ۱۶۶: هر غم که جدا از دل غمگین من آمد 68شمارهٔ ۱۶۷: کی ز امتداد روز قیامت حذر کند 69شمارهٔ ۱۶۸: تو آن نئی که کسی از غمت هلاک شود 70شمارهٔ ۱۶۹: خواب راحت شد از آن دیده که سوی تو ...71شمارهٔ ۱۷۰: تا روان اشک من از دیده ی تر خواهد ...72شمارهٔ ۱۷۱: آسمان هر ستمی با من می خواره کند 73شمارهٔ ۱۷۲: اگر آگه ز خزان باد بهاری نشود 74شمارهٔ ۱۷۳: چندیست فلک را سر بیداد نباشد 75شمارهٔ ۱۷۴: روزی که از سبو به قدح باده خواستن ...76شمارهٔ ۱۷۵: آن روز که او را غم خونین کفنی بود 77شمارهٔ ۱۷۶: روی تو جان فزا لب تو دلفریب شد 78شمارهٔ ۱۷۷: دل بدرد عشق اگر چندی گرفتارت کند 79شمارهٔ ۱۷۸: گلی کز آتش غیرت گلاب می سازد 80شمارهٔ ۱۷۹: جز اینکه میل جفا و سر ستم دارد 81شمارهٔ ۱۸۰: مدعیان در پیم جمله کمین کرده اند 82شمارهٔ ۱۸۱: پیشتر کاین دل درون سینه ماوا کرده ...83شمارهٔ ۱۸۲: از دست تست باده بکامم چنان لذیذ 84شمارهٔ ۱۸۳: تنها منم نه از همه کس خاکسارتر 85شمارهٔ ۱۸۴: از بس گرفته خو بخیالت دل صبور 86شمارهٔ ۱۸۵: آورده ام بکف باز زلف نگار دیگر 87شمارهٔ ۱۸۶: کشیم بارز کویت به سوی یار دگر 88شمارهٔ ۱۸۷: بر آن سرم که دهم دل به دلنواز دگر 89شمارهٔ ۱۸۸: دلش از عشق خون به سینه نگر 90شمارهٔ ۱۸۹: مردیم و دل ز دست غمش در فغان هنوز 91شمارهٔ ۱۹۰: از عاشقی نگشته دلت مهربان هنوز 92شمارهٔ ۱۹۱: جدا کرد از منت بخت بد امروز 93شمارهٔ ۱۹۲: صباح عید صیام است ساقیا برخیز 94شمارهٔ ۱۹۳: سوی قد سرو و رخ گل چون نگرد کس 95شمارهٔ ۱۹۴: ز دوری تو نمردم همین گناهم بس 96شمارهٔ ۱۹۵: ذوقی مبادش از غم صیاد در قفس 97شمارهٔ ۱۹۶: هر که دید آن گل عارض مژه ی خون با ...98شمارهٔ ۱۹۷: تا پیر می فروش چه آمد سعادتش 99شمارهٔ ۱۹۸: آنکه می گشت سکندر به جهان در طلبش 100شمارهٔ ۱۹۹: چو پرده بر فتد از روی مهر آسایش 101شمارهٔ ۲۰۰: به راهی می کشد عشقم که پیدا نیست ...102شمارهٔ ۲۰۱: خوشا آن روزگار خوش که با من بود ی ...103شمارهٔ ۲۰۲: نه از پیوند هر آلوده دامانی بود ب ...104شمارهٔ ۲۰۳: اگر ز آمیزش اغیار نبود یار من عار ...105شمارهٔ ۲۰۴: گر خواهی ای صبا خبری خوش رسانیش 106شمارهٔ ۲۰۵: نه همین ز شرم در بر نکشیده ام هنو ...107شمارهٔ ۲۰۶: به ناکامی دهم جان چون ببینم روی گ ...108شمارهٔ ۲۰۷: ز چشم غیر پوشیدم جمالش 109شمارهٔ ۲۰۸: بس آنجا رفته بر خاک آرزویش 110شمارهٔ ۲۰۹: اگر با غیر خواهم سر گرانش 111شمارهٔ ۲۱۰: روزی که یکی شیفته آمد به کمندش 112شمارهٔ ۲۱۱: تا نئی از قید جان و تن خلاص 113شمارهٔ ۲۱۲: رود ز جانم اگر بنگرم بر آن عارض 114شمارهٔ ۲۱۳: بهر بر چیدن چو چیدند این بساط 115شمارهٔ ۲۱۴: بلبل به چمن چنان کند حظ 116شمارهٔ ۲۱۵: چون تو می خواهیم از خود به نگاهی ...117شمارهٔ ۲۱۶: یار رقیب شد به فسون یار من دریغ 118شمارهٔ ۲۱۷: ز اطراف گلستان تو روئیده خار حیف 119شمارهٔ ۲۱۸: بار در بزم وصال تو شب تار فراق 120شمارهٔ ۲۱۹: خواهد هزار زنده ز غیرت شود هلاک 121شمارهٔ ۲۲۰: زان گونه در فراق تو نومیدم از وصا ...122شمارهٔ ۲۲۱: خطت دمید و آمدی ای غمگسار دل 123شمارهٔ ۲۲۲: هر عهد به هر کسی که بستم 124شمارهٔ ۲۲۳: ایمن نباشد عاشقی در کویت از تیغ س ...125شمارهٔ ۲۲۴: از تغافل یا تو را با خویش مایل می ...126شمارهٔ ۲۲۵: گرز آن که فغانی ز دل زار برآرم 127شمارهٔ ۲۲۶: چنان در بزم غیر امشب غمین از وصل ...128شمارهٔ ۲۲۷: آمد ز درو داد به کف جام شرابم 129شمارهٔ ۲۲۸: در عشق چو باید که به ناچار بمیرم 130شمارهٔ ۲۲۹: دل صید کمند تست جان هم 131شمارهٔ ۲۳۰: خواهم اگر به کوی تو خاکی به سر کن ...132شمارهٔ ۲۳۱: بر سر نازش در آن کو با رقیبان نیس ...133شمارهٔ ۲۳۲: چو باشد آن لب میگون شراب ارغوانی ...134شمارهٔ ۲۳۳: این چه دام است ندانم که در آن افت ...135شمارهٔ ۲۳۴: خوش آنکه ره عیش به اغیار گرفتیم 136شمارهٔ ۲۳۵: به کوی می فروش افتاد راهم 137شمارهٔ ۲۳۶: چون شادی بی غم به جهان یاد ندارم 138شمارهٔ ۲۳۷: از غم عشقی کز آن آتش به جان انداخ ...139شمارهٔ ۲۳۸: روز جزا چون ادعای جان ناقابل کنم 140شمارهٔ ۲۳۹: چه غم گر در بهاری بوسه ی او نقد ج ...141شمارهٔ ۲۴۰: دل که پیش دوست گوید خون شدم 142شمارهٔ ۲۴۱: به خاک پاکم کنید چندی فغان و غوغا ...143شمارهٔ ۲۴۲: در هجر تو پروای دل زار ندارم 144شمارهٔ ۲۴۳: پیش از این باری اگر در بزم یاری د ...145شمارهٔ ۲۴۴: کجا اندیشه از چشم بد ایام میکردم؟146شمارهٔ ۲۴۵: چه غم که ریخته شد بال و پر ز سنگ ...147شمارهٔ ۲۴۶: نیم جانی بود تا جا بود در میخانه ...148شمارهٔ ۲۴۷: کی شکایت از دل بی رحم دلبر داشتم؟149شمارهٔ ۲۴۸: گله تا حشر اگر زیار کنم 150شمارهٔ ۲۴۹: مپندار نا شادی یار دارم 151شمارهٔ ۲۵۰: باز بر درگهت ای مایه ی ناز آمده ا ...152شمارهٔ ۲۵۱: هرگز نیافت کس اثری در ترانه ام 153شمارهٔ ۲۵۲: گر چه در باغ سر کوی تو ای گل خارم 154شمارهٔ ۲۵۳: گفتم از وصلش علاج درد روزافزون کن ...155شمارهٔ ۲۵۴: عمری امید وفا و مهر از آن دل داشت ...156شمارهٔ ۲۵۵: به زیر تیغ از بس جان خود قابل نمی ...157شمارهٔ ۲۵۶: چو فکر کوتهی عمر ای پسر کردم 158شمارهٔ ۲۵۷: پیغام تو را گر همه دل بود بریدم 159شمارهٔ ۲۵۸: چون نیست بدل قوت فریاد گرفتم 160شمارهٔ ۲۵۹: کشم ار جور ازو باز وفا می خواهم 161شمارهٔ ۲۶۰: جز خانه ی دل منزل جانانه ندانم 162شمارهٔ ۲۶۱: چه غم گر در برش مهر خموشی بر دهن ...163شمارهٔ ۲۶۲: با خیالت به مراد دل خود در سخنم 164شمارهٔ ۲۶۳: تا برده سیه کاری زلف تو زراهم 165شمارهٔ ۲۶۴: گر قصه ای از زلف چو چوگان تو آرم 166شمارهٔ ۲۶۵: به روی غیر چو نگذاریم که در بندم 167شمارهٔ ۲۶۶: در خیال تو به افتاده است دل از با ...168شمارهٔ ۲۶۷: پنهان ز مدعی به کناری گرفته ایم 169شمارهٔ ۲۶۸: امید مهر به هر کس که بود جز تو گس ...170شمارهٔ ۲۶۹: دل شد از دست و به راه طلبش آنچه د ...171شمارهٔ ۲۷۰: از دست دادخواه اگر این است آه من 172شمارهٔ ۲۷۱: کاش اکنون که به کوی تو بود منزل م ...173شمارهٔ ۲۷۲: چندید عتاب و ناز نخواهد هلاک من 174شمارهٔ ۲۷۳: رخ یاران دو زلف تیره پوشیدند از ی ...175شمارهٔ ۲۷۴: نرسد تیر تو بر پیکر من 176شمارهٔ ۲۷۵: گل گلزار گر از آب وگل آید بیرون 177شمارهٔ ۲۷۶: آه که آخر نماند ای بت دمساز من 178شمارهٔ ۲۷۷: با جفا جوی او مشکل شود دمساز من 179شمارهٔ ۲۷۸: مدعی را کرد یار خویشتن 180شمارهٔ ۲۷۹: همین تا از نگاهی بی قرارم میتوان ...181شمارهٔ ۲۸۰: به زلف او همه دلهای دل فگاران بین 182شمارهٔ ۲۸۱: ز خاک کویش ای دل گاهگاهی دیده روش ...183شمارهٔ ۲۸۲: کس نگفت ای دل به این لیلی و شان ن ...184شمارهٔ ۲۸۳: چند خونش رود از دیده ی نمناک برون ...185شمارهٔ ۲۸۴: بندد دل ار چنین خم مشکین کمند او 186شمارهٔ ۲۸۵: از اشک عاشقان که نماید به کوی تو 187شمارهٔ ۲۸۶: مقصود دو مدعای من آمد جفای تو 188شمارهٔ ۲۸۷: غافل است آن که از دلم دل او 189شمارهٔ ۲۸۸: هر که کند منع من از روی تو 190شمارهٔ ۲۸۹: شبهای هجر خواب به چشم پر آب کو؟191شمارهٔ ۲۹۰: گفتم: به دل شکیب تو حسرت نصیب کو؟192شمارهٔ ۲۹۱: در دام صیاد ای فلک یا ذوق فریادم ...193شمارهٔ ۲۹۲: کردی به اشتباه کسی سوی من نگاه 194شمارهٔ ۲۹۳: دردا که وفا در این زمانه 195شمارهٔ ۲۹۴: به بند زلف آن دلبر دلم همراه جان ...196شمارهٔ ۲۹۵: یاری از یار من و چرخ ستمکار مخواه 197شمارهٔ ۲۹۶: نمیدانم کسی در کوی او دارد گذریان ...198شمارهٔ ۲۹۷: ز آن روی جان بخش ز آن قد دلخواه 199شمارهٔ ۲۹۸: از او به یاری بختم امید غمخواری 200شمارهٔ ۲۹۹: غم عشق تو را دلهای ویران خانه بای ...201شمارهٔ ۳۰۰: ای صاف تر ترا ز هر آئینه سینه ای 202شمارهٔ ۳۰۱: آن کز دل خود ندیده باشی 203شمارهٔ ۳۰۲: با رقیب ای سست پیمان نرد الفت باخ ...204شمارهٔ ۳۰۳: یار من یار کسی گشته و دلدار کسی 205شمارهٔ ۳۰۴: کس ای نا مهربان یاران جانی 206شمارهٔ ۳۰۵: که گفت مشک سیه را قرین ماه کنی؟207شمارهٔ ۳۰۶: هر ساعت الفتی است تو را با جماعتی 208شمارهٔ ۳۰۷: خضر آب زندگی خواست من وصل یار جان ...209شمارهٔ ۳۰۸: مکن تکیه زنهار تا میتوانی 210شمارهٔ ۳۰۹: جاودان داریم در ساغر شراب زندگی 211شمارهٔ ۳۱۰: از جور او مگر شب هجران شکایتی 212شمارهٔ ۳۱۱: سپید گشت دو چشمم در انتظار نگاهی 213شمارهٔ ۳۱۲: یک ره به چشمم آن پری ناید به صد ا ...214شمارهٔ ۳۱۳: خطش مشک تری لعلش نباتی 215شمارهٔ ۳۱۴: ای در درون سینه زمهرت دفینه ای 216شمارهٔ ۳۱۵: ز ناتوانی پیری اگر بجان آئی

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ