کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    تا به کی باشد به بزم غیر یا در کوی دوست
    دوست در پهلوی غیر و غیر در پهلوی دوست
    تا که پیغامی برد از دوست سوی دوستان
    زآنکه کس جز دشمن ما ره ندارد سوی دوست
    دل ز خوی دوست نالد نی ز خوی آسمان
    کآسمان این دشمنی آموخت ست از خوی دوست
    چون بر او کردم نظر برداشت چشم از روی غیر
    دوست شرم از روی دشمن کرد من از روی دوست
    قمری است و سرو ما و قامت موزون یار
    عندلیب است و گل و ما و رخ نیکوی دوست
    آنکه خوانندش هلال و بدر میدانی که چیست؟
    بدر روی دلستان است و هلال ابروی دوست
    بر سر کویش از آن باد صبا را ره نداد
    تا به من دیگر ز کوی دوست نارد بوی دوست
    دل بجان آمد (سحاب) و جان مرا بر لب رسید
    بی رخ جان بخش دلبر بی قد دلجوی دوست

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha