کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    بر سر رحم آسمان و یار به کین است
    آه که دشمن چنان و دوست چنین است
    نرگس او رهزن دل آفت دین است
    شیفته ی چشم او هم آن وهم این است
    در نفس آخرین نهفته رخ از من
    یافت که وقت نگاه باز پسین است
    پای براینم که از درت نگذارم
    گر همه در روضه ی بهشت برین است
    یک نظر از لطف سوی گدایی
    ایکه ترا ملک حسن زیر نگین است
    در غمش از جان خویش بگذر و مگذار
    مصلحت خویش را که مصلحت این است
    گوشه نشین را میان جمع کشاند
    فتنه که در چشم یار گوشه نشین است
    هست ززخم دلم پدید که آنرا
    شوخ کمان ابروی چو او به کمین است
    بی رخ خوبش قرین محنت و دردم
    تا به من ای بخت بد (سحاب) قرین است

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha