به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

سحاب اصفهانی

سحاب اصفهانیغزل هاشمارهٔ ۸۸: جان کیست ندانم که در این شهر برایت

1740عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

جان کیست ندانم که در این شهر برایت
ناکرده فدای همه جانها به فدایت
حسنت ز حد افزون شد و غیرت نگذارد
کز چشم بد خلق سپارم به خدایت
تأثیر دعایش سبب ترک جفا شد
ای کاش نبودی اثری ای دل به دعایت
با این که بود جای تو دایم به دل من
هر لحظه ندانم که به جویم زکجایت
از ترک جفایت ستمی تازه مراد است
اکنون که گرفته است دلم خو به جفایت

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۸۷: درین زمانه به هر گوشه بی زبانی هست 2شمارهٔ ۸۸: جان کیست ندانم که در این شهر برایت 3شمارهٔ ۸۹: چسان سراغ تو گیرم ز خلق من که برای ...4شمارهٔ ۹۰: ز جور یار و گردون دل غمین است 5شمارهٔ ۹۱: در بساط عاشقی از عشق غیر از نام نی ...6شمارهٔ ۹۲: اشک من مانع آه سحری نیست که نیست 7شمارهٔ ۹۳: آنرا که زهجر دردناک است 8شمارهٔ ۹۴: همین نه غیر رخ یار دید و هیچ نگفت 9شمارهٔ ۹۵: حکایت لب شیرین عبارتت به عبارت 10شمارهٔ ۹۶: آن دل آرام که دل آینه دار رخ اوست 11شمارهٔ ۹۷: عشق جانان را به جز ویرانه ی دل خان ...12شمارهٔ ۹۸: خطا نکرده بود روزم از تو تار عبث 13شمارهٔ ۹۹: به غیر مرگ که دور از توام به آن مح ...14شمارهٔ ۱۰۰: آنرا که درد عشق تو ره یافت در مزا ...15شمارهٔ ۱۰۱: هر که را در کیش او نهی است راح 16شمارهٔ ۱۰۲: ز صاف راح بکش هر صباح جام صبوح 17شمارهٔ ۱۰۳: ز شیخ ما چه شماری هزار فعل قبیح؟18شمارهٔ ۱۰۴: پوشد اگر نهان نه کنی در نقاب رخ 19شمارهٔ ۱۰۵: فغان که زاغ به گلشن زبسکه شد گستا ...20شمارهٔ ۱۰۶: عشقت ز هر چه جز تو فراموشی آورد 21شمارهٔ ۱۰۷: نگیرد تا دلت در دل دری چند 22شمارهٔ ۱۰۸: هر گل که پس از مردنم از خاک بر آم ...23شمارهٔ ۱۰۹: اگر کام من سال و ماهی برآید 24شمارهٔ ۱۱۰: با چشم تر هر جا روم کآن سرو بالا ...25شمارهٔ ۱۱۱: گر یار بحالم نظری داشته باشد 26شمارهٔ ۱۱۲: میل رفتن گر از آن گوشه ی بامم باش ...27شمارهٔ ۱۱۳: دل که او بیخبر از روز سیاهش باشد 28شمارهٔ ۱۱۴: گفتی دل نا شاد تو را شاد توان کرد 29شمارهٔ ۱۱۵: زروی لطف اگر یار در کنار نشیند 30شمارهٔ ۱۱۶: ساقی بیار باده که ایام دی رسید 31شمارهٔ ۱۱۷: هر آن خصمی که با من آسمان کرد 32شمارهٔ ۱۱۸: که با آن شاه خوبان شمه ای از حال ...33شمارهٔ ۱۱۹: نیند طالب می عاشقان که خوردستند 34شمارهٔ ۱۲۰: آن شوخ را ز دوستیم تا خبر نبود 35شمارهٔ ۱۲۱: هر زمان دامن به خون بی گناهی تر ک ...36شمارهٔ ۱۲۲: دل از باد صبا ز احوال دلبر چون خب ...37شمارهٔ ۱۲۳: دم مرگ است و بازم دل بود در فکر ی ...38شمارهٔ ۱۲۴: با من فلک هزار جفا هر زمان کند 39شمارهٔ ۱۲۵: نثارت جان کنم گر زر نباشد 40شمارهٔ ۱۲۶: چو زلف بر مه رویش نقاب میگردد 41شمارهٔ ۱۲۷: سکندر آگهیش گرز لعل جانان بود 42شمارهٔ ۱۲۸: تا زحال دل من دلبر من غافل بود 43شمارهٔ ۱۲۹: چون من هر کس که از جان سیر باشد 44شمارهٔ ۱۳۰: دل اگر از غم او کار مرا مشکل کرد 45شمارهٔ ۱۳۱: هر کجا کو به چنین خط و چنان خال ر ...46شمارهٔ ۱۳۲: امیدواری من در جهان وصال تو باشد 47شمارهٔ ۱۳۳: دانی که از کیم می وصلت به جام بود 48شمارهٔ ۱۳۴: کدام تیر بلا ترکش زمانه ندارد 49شمارهٔ ۱۳۵: اگر وقت سحر در ناله ی هر کس اثر ب ...50شمارهٔ ۱۳۶: کو طاقت دیدار گرفتم که تواند 51شمارهٔ ۱۳۷: با دل آگه شدم آن شوخ ستم کاره چه ...52شمارهٔ ۱۳۸: بی بند کجا پای دل من بگذارد 53شمارهٔ ۱۳۹: بستیم لب از شکوه ی پیمان گسلی چند 54شمارهٔ ۱۴۰: هیچگه با من محنت زده بیداد نکرد 55شمارهٔ ۱۴۱: لب لعلت چو میل باده کند 56شمارهٔ ۱۴۲: از من به حذر یار هوسناک نباشد 57شمارهٔ ۱۴۳: هر جا که غمی بر دل غمگین من آمد 58شمارهٔ ۱۴۴: خواهم که کسم با خبر از راز نباشد 59شمارهٔ ۱۴۵: دل بود چو دور از در خویشم به جفا ...60شمارهٔ ۱۴۶: یکی است بیتو گرم زهر در گلو ریزند 61شمارهٔ ۱۴۷: ز روی پردگی ما چو پرده بر گیرند 62شمارهٔ ۱۴۸: دل کز اینگونه ز هجران تو خون خواه ...63شمارهٔ ۱۴۹: ما و رقیب را دل نا شاد و شاد داد 64شمارهٔ ۱۵۰: اگر زین پیش بردستم دلی بود 65شمارهٔ ۱۵۱: مرغ دل با زلف او آرام نتواست کرد 66شمارهٔ ۱۵۲: مرا مشکل گشا تا دل نباشد 67شمارهٔ ۱۵۳: سوی این زهد فروشان بگذر باری چند 68شمارهٔ ۱۵۴: بلای دل کز آن بالا بصد غم مبتلا ب ...69شمارهٔ ۱۵۵: ز آب چشم ماست کز دنبال محمل میرود ...70شمارهٔ ۱۵۶: نتوان شنید وصف رخش را و جان نداد 71شمارهٔ ۱۵۷: دانی چه بود عمر گران مایه دمی چند 72شمارهٔ ۱۵۸: اسیر زلف تو فارغ ز هر گزند شود 73شمارهٔ ۱۵۹: عنان او چو گرفتم دل از فغان افتاد 74شمارهٔ ۱۶۰: اسرار عاشقی ز دلی آشکار شد 75شمارهٔ ۱۶۱: این نه خط است که آرایش حسن تو فزو ...76شمارهٔ ۱۶۲: زین الم در دم مرگم المی بیش نباشد 77شمارهٔ ۱۶۳: خسروا صحن فلک ساحت میدان تو باد 78شمارهٔ ۱۶۴: نه من هر آن که ز ابنای انس جان دا ...79شمارهٔ ۱۶۵: بازم از وصلش به جسم ناتوان جان کی ...80شمارهٔ ۱۶۶: هر غم که جدا از دل غمگین من آمد 81شمارهٔ ۱۶۷: کی ز امتداد روز قیامت حذر کند 82شمارهٔ ۱۶۸: تو آن نئی که کسی از غمت هلاک شود 83شمارهٔ ۱۶۹: خواب راحت شد از آن دیده که سوی تو ...84شمارهٔ ۱۷۰: تا روان اشک من از دیده ی تر خواهد ...85شمارهٔ ۱۷۱: آسمان هر ستمی با من می خواره کند 86شمارهٔ ۱۷۲: اگر آگه ز خزان باد بهاری نشود 87شمارهٔ ۱۷۳: چندیست فلک را سر بیداد نباشد 88شمارهٔ ۱۷۴: روزی که از سبو به قدح باده خواستن ...89شمارهٔ ۱۷۵: آن روز که او را غم خونین کفنی بود 90شمارهٔ ۱۷۶: روی تو جان فزا لب تو دلفریب شد 91شمارهٔ ۱۷۷: دل بدرد عشق اگر چندی گرفتارت کند 92شمارهٔ ۱۷۸: گلی کز آتش غیرت گلاب می سازد 93شمارهٔ ۱۷۹: جز اینکه میل جفا و سر ستم دارد 94شمارهٔ ۱۸۰: مدعیان در پیم جمله کمین کرده اند 95شمارهٔ ۱۸۱: پیشتر کاین دل درون سینه ماوا کرده ...96شمارهٔ ۱۸۲: از دست تست باده بکامم چنان لذیذ 97شمارهٔ ۱۸۳: تنها منم نه از همه کس خاکسارتر 98شمارهٔ ۱۸۴: از بس گرفته خو بخیالت دل صبور 99شمارهٔ ۱۸۵: آورده ام بکف باز زلف نگار دیگر 100شمارهٔ ۱۸۶: کشیم بارز کویت به سوی یار دگر 101شمارهٔ ۱۸۷: بر آن سرم که دهم دل به دلنواز دگر 102شمارهٔ ۱۸۸: دلش از عشق خون به سینه نگر 103شمارهٔ ۱۸۹: مردیم و دل ز دست غمش در فغان هنوز 104شمارهٔ ۱۹۰: از عاشقی نگشته دلت مهربان هنوز 105شمارهٔ ۱۹۱: جدا کرد از منت بخت بد امروز 106شمارهٔ ۱۹۲: صباح عید صیام است ساقیا برخیز 107شمارهٔ ۱۹۳: سوی قد سرو و رخ گل چون نگرد کس 108شمارهٔ ۱۹۴: ز دوری تو نمردم همین گناهم بس 109شمارهٔ ۱۹۵: ذوقی مبادش از غم صیاد در قفس 110شمارهٔ ۱۹۶: هر که دید آن گل عارض مژه ی خون با ...111شمارهٔ ۱۹۷: تا پیر می فروش چه آمد سعادتش 112شمارهٔ ۱۹۸: آنکه می گشت سکندر به جهان در طلبش 113شمارهٔ ۱۹۹: چو پرده بر فتد از روی مهر آسایش 114شمارهٔ ۲۰۰: به راهی می کشد عشقم که پیدا نیست ...115شمارهٔ ۲۰۱: خوشا آن روزگار خوش که با من بود ی ...116شمارهٔ ۲۰۲: نه از پیوند هر آلوده دامانی بود ب ...117شمارهٔ ۲۰۳: اگر ز آمیزش اغیار نبود یار من عار ...118شمارهٔ ۲۰۴: گر خواهی ای صبا خبری خوش رسانیش 119شمارهٔ ۲۰۵: نه همین ز شرم در بر نکشیده ام هنو ...120شمارهٔ ۲۰۶: به ناکامی دهم جان چون ببینم روی گ ...121شمارهٔ ۲۰۷: ز چشم غیر پوشیدم جمالش 122شمارهٔ ۲۰۸: بس آنجا رفته بر خاک آرزویش 123شمارهٔ ۲۰۹: اگر با غیر خواهم سر گرانش 124شمارهٔ ۲۱۰: روزی که یکی شیفته آمد به کمندش 125شمارهٔ ۲۱۱: تا نئی از قید جان و تن خلاص 126شمارهٔ ۲۱۲: رود ز جانم اگر بنگرم بر آن عارض 127شمارهٔ ۲۱۳: بهر بر چیدن چو چیدند این بساط 128شمارهٔ ۲۱۴: بلبل به چمن چنان کند حظ 129شمارهٔ ۲۱۵: چون تو می خواهیم از خود به نگاهی ...130شمارهٔ ۲۱۶: یار رقیب شد به فسون یار من دریغ 131شمارهٔ ۲۱۷: ز اطراف گلستان تو روئیده خار حیف 132شمارهٔ ۲۱۸: بار در بزم وصال تو شب تار فراق 133شمارهٔ ۲۱۹: خواهد هزار زنده ز غیرت شود هلاک 134شمارهٔ ۲۲۰: زان گونه در فراق تو نومیدم از وصا ...135شمارهٔ ۲۲۱: خطت دمید و آمدی ای غمگسار دل 136شمارهٔ ۲۲۲: هر عهد به هر کسی که بستم 137شمارهٔ ۲۲۳: ایمن نباشد عاشقی در کویت از تیغ س ...138شمارهٔ ۲۲۴: از تغافل یا تو را با خویش مایل می ...139شمارهٔ ۲۲۵: گرز آن که فغانی ز دل زار برآرم 140شمارهٔ ۲۲۶: چنان در بزم غیر امشب غمین از وصل ...141شمارهٔ ۲۲۷: آمد ز درو داد به کف جام شرابم 142شمارهٔ ۲۲۸: در عشق چو باید که به ناچار بمیرم 143شمارهٔ ۲۲۹: دل صید کمند تست جان هم 144شمارهٔ ۲۳۰: خواهم اگر به کوی تو خاکی به سر کن ...145شمارهٔ ۲۳۱: بر سر نازش در آن کو با رقیبان نیس ...146شمارهٔ ۲۳۲: چو باشد آن لب میگون شراب ارغوانی ...147شمارهٔ ۲۳۳: این چه دام است ندانم که در آن افت ...148شمارهٔ ۲۳۴: خوش آنکه ره عیش به اغیار گرفتیم 149شمارهٔ ۲۳۵: به کوی می فروش افتاد راهم 150شمارهٔ ۲۳۶: چون شادی بی غم به جهان یاد ندارم 151شمارهٔ ۲۳۷: از غم عشقی کز آن آتش به جان انداخ ...152شمارهٔ ۲۳۸: روز جزا چون ادعای جان ناقابل کنم 153شمارهٔ ۲۳۹: چه غم گر در بهاری بوسه ی او نقد ج ...154شمارهٔ ۲۴۰: دل که پیش دوست گوید خون شدم 155شمارهٔ ۲۴۱: به خاک پاکم کنید چندی فغان و غوغا ...156شمارهٔ ۲۴۲: در هجر تو پروای دل زار ندارم 157شمارهٔ ۲۴۳: پیش از این باری اگر در بزم یاری د ...158شمارهٔ ۲۴۴: کجا اندیشه از چشم بد ایام میکردم؟159شمارهٔ ۲۴۵: چه غم که ریخته شد بال و پر ز سنگ ...160شمارهٔ ۲۴۶: نیم جانی بود تا جا بود در میخانه ...161شمارهٔ ۲۴۷: کی شکایت از دل بی رحم دلبر داشتم؟162شمارهٔ ۲۴۸: گله تا حشر اگر زیار کنم 163شمارهٔ ۲۴۹: مپندار نا شادی یار دارم 164شمارهٔ ۲۵۰: باز بر درگهت ای مایه ی ناز آمده ا ...165شمارهٔ ۲۵۱: هرگز نیافت کس اثری در ترانه ام 166شمارهٔ ۲۵۲: گر چه در باغ سر کوی تو ای گل خارم 167شمارهٔ ۲۵۳: گفتم از وصلش علاج درد روزافزون کن ...168شمارهٔ ۲۵۴: عمری امید وفا و مهر از آن دل داشت ...169شمارهٔ ۲۵۵: به زیر تیغ از بس جان خود قابل نمی ...170شمارهٔ ۲۵۶: چو فکر کوتهی عمر ای پسر کردم 171شمارهٔ ۲۵۷: پیغام تو را گر همه دل بود بریدم 172شمارهٔ ۲۵۸: چون نیست بدل قوت فریاد گرفتم 173شمارهٔ ۲۵۹: کشم ار جور ازو باز وفا می خواهم 174شمارهٔ ۲۶۰: جز خانه ی دل منزل جانانه ندانم 175شمارهٔ ۲۶۱: چه غم گر در برش مهر خموشی بر دهن ...176شمارهٔ ۲۶۲: با خیالت به مراد دل خود در سخنم 177شمارهٔ ۲۶۳: تا برده سیه کاری زلف تو زراهم 178شمارهٔ ۲۶۴: گر قصه ای از زلف چو چوگان تو آرم 179شمارهٔ ۲۶۵: به روی غیر چو نگذاریم که در بندم 180شمارهٔ ۲۶۶: در خیال تو به افتاده است دل از با ...181شمارهٔ ۲۶۷: پنهان ز مدعی به کناری گرفته ایم 182شمارهٔ ۲۶۸: امید مهر به هر کس که بود جز تو گس ...183شمارهٔ ۲۶۹: دل شد از دست و به راه طلبش آنچه د ...184شمارهٔ ۲۷۰: از دست دادخواه اگر این است آه من 185شمارهٔ ۲۷۱: کاش اکنون که به کوی تو بود منزل م ...186شمارهٔ ۲۷۲: چندید عتاب و ناز نخواهد هلاک من 187شمارهٔ ۲۷۳: رخ یاران دو زلف تیره پوشیدند از ی ...188شمارهٔ ۲۷۴: نرسد تیر تو بر پیکر من 189شمارهٔ ۲۷۵: گل گلزار گر از آب وگل آید بیرون 190شمارهٔ ۲۷۶: آه که آخر نماند ای بت دمساز من 191شمارهٔ ۲۷۷: با جفا جوی او مشکل شود دمساز من 192شمارهٔ ۲۷۸: مدعی را کرد یار خویشتن 193شمارهٔ ۲۷۹: همین تا از نگاهی بی قرارم میتوان ...194شمارهٔ ۲۸۰: به زلف او همه دلهای دل فگاران بین 195شمارهٔ ۲۸۱: ز خاک کویش ای دل گاهگاهی دیده روش ...196شمارهٔ ۲۸۲: کس نگفت ای دل به این لیلی و شان ن ...197شمارهٔ ۲۸۳: چند خونش رود از دیده ی نمناک برون ...198شمارهٔ ۲۸۴: بندد دل ار چنین خم مشکین کمند او 199شمارهٔ ۲۸۵: از اشک عاشقان که نماید به کوی تو 200شمارهٔ ۲۸۶: مقصود دو مدعای من آمد جفای تو 201شمارهٔ ۲۸۷: غافل است آن که از دلم دل او 202شمارهٔ ۲۸۸: هر که کند منع من از روی تو 203شمارهٔ ۲۸۹: شبهای هجر خواب به چشم پر آب کو؟204شمارهٔ ۲۹۰: گفتم: به دل شکیب تو حسرت نصیب کو؟205شمارهٔ ۲۹۱: در دام صیاد ای فلک یا ذوق فریادم ...206شمارهٔ ۲۹۲: کردی به اشتباه کسی سوی من نگاه 207شمارهٔ ۲۹۳: دردا که وفا در این زمانه 208شمارهٔ ۲۹۴: به بند زلف آن دلبر دلم همراه جان ...209شمارهٔ ۲۹۵: یاری از یار من و چرخ ستمکار مخواه 210شمارهٔ ۲۹۶: نمیدانم کسی در کوی او دارد گذریان ...211شمارهٔ ۲۹۷: ز آن روی جان بخش ز آن قد دلخواه 212شمارهٔ ۲۹۸: از او به یاری بختم امید غمخواری 213شمارهٔ ۲۹۹: غم عشق تو را دلهای ویران خانه بای ...214شمارهٔ ۳۰۰: ای صاف تر ترا ز هر آئینه سینه ای 215شمارهٔ ۳۰۱: آن کز دل خود ندیده باشی 216شمارهٔ ۳۰۲: با رقیب ای سست پیمان نرد الفت باخ ...217شمارهٔ ۳۰۳: یار من یار کسی گشته و دلدار کسی 218شمارهٔ ۳۰۴: کس ای نا مهربان یاران جانی 219شمارهٔ ۳۰۵: که گفت مشک سیه را قرین ماه کنی؟220شمارهٔ ۳۰۶: هر ساعت الفتی است تو را با جماعتی 221شمارهٔ ۳۰۷: خضر آب زندگی خواست من وصل یار جان ...222شمارهٔ ۳۰۸: مکن تکیه زنهار تا میتوانی 223شمارهٔ ۳۰۹: جاودان داریم در ساغر شراب زندگی 224شمارهٔ ۳۱۰: از جور او مگر شب هجران شکایتی 225شمارهٔ ۳۱۱: سپید گشت دو چشمم در انتظار نگاهی 226شمارهٔ ۳۱۲: یک ره به چشمم آن پری ناید به صد ا ...227شمارهٔ ۳۱۳: خطش مشک تری لعلش نباتی 228شمارهٔ ۳۱۴: ای در درون سینه زمهرت دفینه ای 229شمارهٔ ۳۱۵: ز ناتوانی پیری اگر بجان آئی

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ