سحاب اصفهانی
غزل ها
شمارهٔ ۴۶: تا به کی باشد به بزم غیر یا در کوی دوست
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
تا به کی باشد به بزم غیر یا در کوی دوست دوست در پهلوی غیر و غیر در پهلوی دوست تا که پیغامی برد از دوست سوی دوستان زآنکه کس جز دشمن ما ره ندارد سوی دوست دل ز خوی دوست نالد نی ز خوی آسمان کآسمان این دشمنی آموخت ست از خوی دوست چون بر او کردم نظر برداشت چشم از روی غیر دوست شرم از روی دشمن کرد من از روی دوست قمری است و سرو ما و قامت موزون یار عندلیب است و گل و ما و رخ نیکوی دوست آنکه خوانندش هلال و بدر میدانی که چیست؟ بدر روی دلستان است و هلال ابروی دوست بر سر کویش از آن باد صبا را ره نداد تا به من دیگر ز کوی دوست نارد بوی دوست دل بجان آمد (سحاب) و جان مرا بر لب رسید بی رخ جان بخش دلبر بی قد دلجوی دوست سحاب اصفهانی