به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

سحاب اصفهانی

سحاب اصفهانیغزل هاشمارهٔ ۴۰: از آب و اشک ای لبت از خوی می در آب

1820عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

از آب و اشک ای لبت از خوی می در آب
جان تا به کی در آتش و تن تا به کی در آب؟
جسم مرا به کوی تو آورد سیل اشک
چون کشتئی که مرحله ها کرده طی در آب
بر باد از آن نداد که از رشک عاشقان
غرق است خاک من بسر کوی وی در آب
ساقی به دفع سردی دی می به شیشه ریخت
آتش که دیده خاصه به هنگام دی در آب؟
از ناله وز گریه جدا از مهی (سحاب)
گاهی چو نی زبادم و گاهی چو نی در آب

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۳۹: کامم اگر طلب کنی یک رهم از وفا طلب 2شمارهٔ ۴۰: از آب و اشک ای لبت از خوی می در آب 3شمارهٔ ۴۱: گر خرد سنجد مه روی تو را با آفتاب 4شمارهٔ ۴۲: روز آن را که سیه گشت ز چشم سیهت 5شمارهٔ ۴۳: ز خشم و جنگ تو جان بس ملول و دلتنگ ...6شمارهٔ ۴۴: در خواب هم ز وصل تو کس کامیاب نیست 7شمارهٔ ۴۵: گویند که در شرع نبی باده حرام است 8شمارهٔ ۴۶: تا به کی باشد به بزم غیر یا در کوی ...9شمارهٔ ۴۷: از زلف و رخت روز و شبم تیره و تار ...10شمارهٔ ۴۸: در ره عشق اختیار از دست رفت 11شمارهٔ ۴۹: چون یوسف من گر به نکوئی پسری داشت 12شمارهٔ ۵۰: بسکه در عهدت به ما بیداد رفت 13شمارهٔ ۵۱: چه عجب گر دلم از عشق تو در تاب و ت ...14شمارهٔ ۵۲: به بزم ای زاهد اینک می سبیل است 15شمارهٔ ۵۳: ندارد تحفه ی جان گر حقارت 16شمارهٔ ۵۴: مرا طاقت پرو غم اندکی نیست 17شمارهٔ ۵۵: دو عقیقت دو چشمه ی نوش است 18شمارهٔ ۵۶: اگر این روزگار و این زمانه است 19شمارهٔ ۵۷: در حریم وصل تو از رشک کارم مشکل اس ...20شمارهٔ ۵۸: چون خیال او زجان مهجور نیست 21شمارهٔ ۵۹: فغان زاغ درین باغ با هزار یکی است 22شمارهٔ ۶۰: سویش ره آمد شد هر بوالهوسی نیست 23شمارهٔ ۶۱: به کوی یار مرا جور آسمان نگذاشت 24شمارهٔ ۶۲: آنکه بی غم نه یک زمان دل ماست 25شمارهٔ ۶۳: مدار امید وفا از دلی که کین دانست 26شمارهٔ ۶۴: مدعی بی تو در بلای من است 27شمارهٔ ۶۵: جز دام توام شکر که جای دگری نیست 28شمارهٔ ۶۶: تا زهر صید نه در دام تو غوغایی هست 29شمارهٔ ۶۷: نه همین کوی تو از لوث رقیبان پاک ن ...30شمارهٔ ۶۸: با آنکه هیچ میل کسی در دل تو نیست 31شمارهٔ ۶۹: خوش آنکه چشم تو گاهی بمن نگاهی داش ...32شمارهٔ ۷۰: گفتی دل از قفای نکویان کدام رفت 33شمارهٔ ۷۱: آن چه شمعی است فروزنده رخ یار من ا ...34شمارهٔ ۷۲: تا صحبت یار دلنواز است 35شمارهٔ ۷۳: بگذشت زجان هر کس و از آن سر کو رفت 36شمارهٔ ۷۴: زاهل امتحان کس در میان نیست 37شمارهٔ ۷۵: پایان شب هجر تو خواهم پی حاجات 38شمارهٔ ۷۶: چو حاصل است ترا وصل یار حور سرشت 39شمارهٔ ۷۷: بر سر رحم آسمان و یار به کین است 40شمارهٔ ۷۸: داد چو بر زلف سمن سا شکست 41شمارهٔ ۷۹: با غیر ز می پر است جامت 42شمارهٔ ۸۰: در دلم خار غم خلیده ی اوست 43شمارهٔ ۸۱: گرنه یک گل چون گل روی تو در گلزار ...44شمارهٔ ۸۲: روشن از شعله ی دل عارض جانانه ی ما ...45شمارهٔ ۸۳: یاری مخواه از آن که به ما سازگار ن ...46شمارهٔ ۸۴: بدامگاه غمت دل فتاده و شاد است 47شمارهٔ ۸۵: امشب آن شمع شب افروز به کاشانه ی ک ...48شمارهٔ ۸۶: خوش دولتی است وصل تو نعمت حیات 49شمارهٔ ۸۷: درین زمانه به هر گوشه بی زبانی هست 50شمارهٔ ۸۸: جان کیست ندانم که در این شهر برایت 51شمارهٔ ۸۹: چسان سراغ تو گیرم ز خلق من که برای ...52شمارهٔ ۹۰: ز جور یار و گردون دل غمین است 53شمارهٔ ۹۱: در بساط عاشقی از عشق غیر از نام نی ...54شمارهٔ ۹۲: اشک من مانع آه سحری نیست که نیست 55شمارهٔ ۹۳: آنرا که زهجر دردناک است 56شمارهٔ ۹۴: همین نه غیر رخ یار دید و هیچ نگفت 57شمارهٔ ۹۵: حکایت لب شیرین عبارتت به عبارت 58شمارهٔ ۹۶: آن دل آرام که دل آینه دار رخ اوست 59شمارهٔ ۹۷: عشق جانان را به جز ویرانه ی دل خان ...60شمارهٔ ۹۸: خطا نکرده بود روزم از تو تار عبث 61شمارهٔ ۹۹: به غیر مرگ که دور از توام به آن مح ...62شمارهٔ ۱۰۰: آنرا که درد عشق تو ره یافت در مزا ...63شمارهٔ ۱۰۱: هر که را در کیش او نهی است راح 64شمارهٔ ۱۰۲: ز صاف راح بکش هر صباح جام صبوح 65شمارهٔ ۱۰۳: ز شیخ ما چه شماری هزار فعل قبیح؟66شمارهٔ ۱۰۴: پوشد اگر نهان نه کنی در نقاب رخ 67شمارهٔ ۱۰۵: فغان که زاغ به گلشن زبسکه شد گستا ...68شمارهٔ ۱۰۶: عشقت ز هر چه جز تو فراموشی آورد 69شمارهٔ ۱۰۷: نگیرد تا دلت در دل دری چند 70شمارهٔ ۱۰۸: هر گل که پس از مردنم از خاک بر آم ...71شمارهٔ ۱۰۹: اگر کام من سال و ماهی برآید 72شمارهٔ ۱۱۰: با چشم تر هر جا روم کآن سرو بالا ...73شمارهٔ ۱۱۱: گر یار بحالم نظری داشته باشد 74شمارهٔ ۱۱۲: میل رفتن گر از آن گوشه ی بامم باش ...75شمارهٔ ۱۱۳: دل که او بیخبر از روز سیاهش باشد 76شمارهٔ ۱۱۴: گفتی دل نا شاد تو را شاد توان کرد 77شمارهٔ ۱۱۵: زروی لطف اگر یار در کنار نشیند 78شمارهٔ ۱۱۶: ساقی بیار باده که ایام دی رسید 79شمارهٔ ۱۱۷: هر آن خصمی که با من آسمان کرد 80شمارهٔ ۱۱۸: که با آن شاه خوبان شمه ای از حال ...81شمارهٔ ۱۱۹: نیند طالب می عاشقان که خوردستند 82شمارهٔ ۱۲۰: آن شوخ را ز دوستیم تا خبر نبود 83شمارهٔ ۱۲۱: هر زمان دامن به خون بی گناهی تر ک ...84شمارهٔ ۱۲۲: دل از باد صبا ز احوال دلبر چون خب ...85شمارهٔ ۱۲۳: دم مرگ است و بازم دل بود در فکر ی ...86شمارهٔ ۱۲۴: با من فلک هزار جفا هر زمان کند 87شمارهٔ ۱۲۵: نثارت جان کنم گر زر نباشد 88شمارهٔ ۱۲۶: چو زلف بر مه رویش نقاب میگردد 89شمارهٔ ۱۲۷: سکندر آگهیش گرز لعل جانان بود 90شمارهٔ ۱۲۸: تا زحال دل من دلبر من غافل بود 91شمارهٔ ۱۲۹: چون من هر کس که از جان سیر باشد 92شمارهٔ ۱۳۰: دل اگر از غم او کار مرا مشکل کرد 93شمارهٔ ۱۳۱: هر کجا کو به چنین خط و چنان خال ر ...94شمارهٔ ۱۳۲: امیدواری من در جهان وصال تو باشد 95شمارهٔ ۱۳۳: دانی که از کیم می وصلت به جام بود 96شمارهٔ ۱۳۴: کدام تیر بلا ترکش زمانه ندارد 97شمارهٔ ۱۳۵: اگر وقت سحر در ناله ی هر کس اثر ب ...98شمارهٔ ۱۳۶: کو طاقت دیدار گرفتم که تواند 99شمارهٔ ۱۳۷: با دل آگه شدم آن شوخ ستم کاره چه ...100شمارهٔ ۱۳۸: بی بند کجا پای دل من بگذارد 101شمارهٔ ۱۳۹: بستیم لب از شکوه ی پیمان گسلی چند 102شمارهٔ ۱۴۰: هیچگه با من محنت زده بیداد نکرد 103شمارهٔ ۱۴۱: لب لعلت چو میل باده کند 104شمارهٔ ۱۴۲: از من به حذر یار هوسناک نباشد 105شمارهٔ ۱۴۳: هر جا که غمی بر دل غمگین من آمد 106شمارهٔ ۱۴۴: خواهم که کسم با خبر از راز نباشد 107شمارهٔ ۱۴۵: دل بود چو دور از در خویشم به جفا ...108شمارهٔ ۱۴۶: یکی است بیتو گرم زهر در گلو ریزند 109شمارهٔ ۱۴۷: ز روی پردگی ما چو پرده بر گیرند 110شمارهٔ ۱۴۸: دل کز اینگونه ز هجران تو خون خواه ...111شمارهٔ ۱۴۹: ما و رقیب را دل نا شاد و شاد داد 112شمارهٔ ۱۵۰: اگر زین پیش بردستم دلی بود 113شمارهٔ ۱۵۱: مرغ دل با زلف او آرام نتواست کرد 114شمارهٔ ۱۵۲: مرا مشکل گشا تا دل نباشد 115شمارهٔ ۱۵۳: سوی این زهد فروشان بگذر باری چند 116شمارهٔ ۱۵۴: بلای دل کز آن بالا بصد غم مبتلا ب ...117شمارهٔ ۱۵۵: ز آب چشم ماست کز دنبال محمل میرود ...118شمارهٔ ۱۵۶: نتوان شنید وصف رخش را و جان نداد 119شمارهٔ ۱۵۷: دانی چه بود عمر گران مایه دمی چند 120شمارهٔ ۱۵۸: اسیر زلف تو فارغ ز هر گزند شود 121شمارهٔ ۱۵۹: عنان او چو گرفتم دل از فغان افتاد 122شمارهٔ ۱۶۰: اسرار عاشقی ز دلی آشکار شد 123شمارهٔ ۱۶۱: این نه خط است که آرایش حسن تو فزو ...124شمارهٔ ۱۶۲: زین الم در دم مرگم المی بیش نباشد 125شمارهٔ ۱۶۳: خسروا صحن فلک ساحت میدان تو باد 126شمارهٔ ۱۶۴: نه من هر آن که ز ابنای انس جان دا ...127شمارهٔ ۱۶۵: بازم از وصلش به جسم ناتوان جان کی ...128شمارهٔ ۱۶۶: هر غم که جدا از دل غمگین من آمد 129شمارهٔ ۱۶۷: کی ز امتداد روز قیامت حذر کند 130شمارهٔ ۱۶۸: تو آن نئی که کسی از غمت هلاک شود 131شمارهٔ ۱۶۹: خواب راحت شد از آن دیده که سوی تو ...132شمارهٔ ۱۷۰: تا روان اشک من از دیده ی تر خواهد ...133شمارهٔ ۱۷۱: آسمان هر ستمی با من می خواره کند 134شمارهٔ ۱۷۲: اگر آگه ز خزان باد بهاری نشود 135شمارهٔ ۱۷۳: چندیست فلک را سر بیداد نباشد 136شمارهٔ ۱۷۴: روزی که از سبو به قدح باده خواستن ...137شمارهٔ ۱۷۵: آن روز که او را غم خونین کفنی بود 138شمارهٔ ۱۷۶: روی تو جان فزا لب تو دلفریب شد 139شمارهٔ ۱۷۷: دل بدرد عشق اگر چندی گرفتارت کند 140شمارهٔ ۱۷۸: گلی کز آتش غیرت گلاب می سازد 141شمارهٔ ۱۷۹: جز اینکه میل جفا و سر ستم دارد 142شمارهٔ ۱۸۰: مدعیان در پیم جمله کمین کرده اند 143شمارهٔ ۱۸۱: پیشتر کاین دل درون سینه ماوا کرده ...144شمارهٔ ۱۸۲: از دست تست باده بکامم چنان لذیذ 145شمارهٔ ۱۸۳: تنها منم نه از همه کس خاکسارتر 146شمارهٔ ۱۸۴: از بس گرفته خو بخیالت دل صبور 147شمارهٔ ۱۸۵: آورده ام بکف باز زلف نگار دیگر 148شمارهٔ ۱۸۶: کشیم بارز کویت به سوی یار دگر 149شمارهٔ ۱۸۷: بر آن سرم که دهم دل به دلنواز دگر 150شمارهٔ ۱۸۸: دلش از عشق خون به سینه نگر 151شمارهٔ ۱۸۹: مردیم و دل ز دست غمش در فغان هنوز 152شمارهٔ ۱۹۰: از عاشقی نگشته دلت مهربان هنوز 153شمارهٔ ۱۹۱: جدا کرد از منت بخت بد امروز 154شمارهٔ ۱۹۲: صباح عید صیام است ساقیا برخیز 155شمارهٔ ۱۹۳: سوی قد سرو و رخ گل چون نگرد کس 156شمارهٔ ۱۹۴: ز دوری تو نمردم همین گناهم بس 157شمارهٔ ۱۹۵: ذوقی مبادش از غم صیاد در قفس 158شمارهٔ ۱۹۶: هر که دید آن گل عارض مژه ی خون با ...159شمارهٔ ۱۹۷: تا پیر می فروش چه آمد سعادتش 160شمارهٔ ۱۹۸: آنکه می گشت سکندر به جهان در طلبش 161شمارهٔ ۱۹۹: چو پرده بر فتد از روی مهر آسایش 162شمارهٔ ۲۰۰: به راهی می کشد عشقم که پیدا نیست ...163شمارهٔ ۲۰۱: خوشا آن روزگار خوش که با من بود ی ...164شمارهٔ ۲۰۲: نه از پیوند هر آلوده دامانی بود ب ...165شمارهٔ ۲۰۳: اگر ز آمیزش اغیار نبود یار من عار ...166شمارهٔ ۲۰۴: گر خواهی ای صبا خبری خوش رسانیش 167شمارهٔ ۲۰۵: نه همین ز شرم در بر نکشیده ام هنو ...168شمارهٔ ۲۰۶: به ناکامی دهم جان چون ببینم روی گ ...169شمارهٔ ۲۰۷: ز چشم غیر پوشیدم جمالش 170شمارهٔ ۲۰۸: بس آنجا رفته بر خاک آرزویش 171شمارهٔ ۲۰۹: اگر با غیر خواهم سر گرانش 172شمارهٔ ۲۱۰: روزی که یکی شیفته آمد به کمندش 173شمارهٔ ۲۱۱: تا نئی از قید جان و تن خلاص 174شمارهٔ ۲۱۲: رود ز جانم اگر بنگرم بر آن عارض 175شمارهٔ ۲۱۳: بهر بر چیدن چو چیدند این بساط 176شمارهٔ ۲۱۴: بلبل به چمن چنان کند حظ 177شمارهٔ ۲۱۵: چون تو می خواهیم از خود به نگاهی ...178شمارهٔ ۲۱۶: یار رقیب شد به فسون یار من دریغ 179شمارهٔ ۲۱۷: ز اطراف گلستان تو روئیده خار حیف 180شمارهٔ ۲۱۸: بار در بزم وصال تو شب تار فراق 181شمارهٔ ۲۱۹: خواهد هزار زنده ز غیرت شود هلاک 182شمارهٔ ۲۲۰: زان گونه در فراق تو نومیدم از وصا ...183شمارهٔ ۲۲۱: خطت دمید و آمدی ای غمگسار دل 184شمارهٔ ۲۲۲: هر عهد به هر کسی که بستم 185شمارهٔ ۲۲۳: ایمن نباشد عاشقی در کویت از تیغ س ...186شمارهٔ ۲۲۴: از تغافل یا تو را با خویش مایل می ...187شمارهٔ ۲۲۵: گرز آن که فغانی ز دل زار برآرم 188شمارهٔ ۲۲۶: چنان در بزم غیر امشب غمین از وصل ...189شمارهٔ ۲۲۷: آمد ز درو داد به کف جام شرابم 190شمارهٔ ۲۲۸: در عشق چو باید که به ناچار بمیرم 191شمارهٔ ۲۲۹: دل صید کمند تست جان هم 192شمارهٔ ۲۳۰: خواهم اگر به کوی تو خاکی به سر کن ...193شمارهٔ ۲۳۱: بر سر نازش در آن کو با رقیبان نیس ...194شمارهٔ ۲۳۲: چو باشد آن لب میگون شراب ارغوانی ...195شمارهٔ ۲۳۳: این چه دام است ندانم که در آن افت ...196شمارهٔ ۲۳۴: خوش آنکه ره عیش به اغیار گرفتیم 197شمارهٔ ۲۳۵: به کوی می فروش افتاد راهم 198شمارهٔ ۲۳۶: چون شادی بی غم به جهان یاد ندارم 199شمارهٔ ۲۳۷: از غم عشقی کز آن آتش به جان انداخ ...200شمارهٔ ۲۳۸: روز جزا چون ادعای جان ناقابل کنم 201شمارهٔ ۲۳۹: چه غم گر در بهاری بوسه ی او نقد ج ...202شمارهٔ ۲۴۰: دل که پیش دوست گوید خون شدم 203شمارهٔ ۲۴۱: به خاک پاکم کنید چندی فغان و غوغا ...204شمارهٔ ۲۴۲: در هجر تو پروای دل زار ندارم 205شمارهٔ ۲۴۳: پیش از این باری اگر در بزم یاری د ...206شمارهٔ ۲۴۴: کجا اندیشه از چشم بد ایام میکردم؟207شمارهٔ ۲۴۵: چه غم که ریخته شد بال و پر ز سنگ ...208شمارهٔ ۲۴۶: نیم جانی بود تا جا بود در میخانه ...209شمارهٔ ۲۴۷: کی شکایت از دل بی رحم دلبر داشتم؟210شمارهٔ ۲۴۸: گله تا حشر اگر زیار کنم 211شمارهٔ ۲۴۹: مپندار نا شادی یار دارم 212شمارهٔ ۲۵۰: باز بر درگهت ای مایه ی ناز آمده ا ...213شمارهٔ ۲۵۱: هرگز نیافت کس اثری در ترانه ام 214شمارهٔ ۲۵۲: گر چه در باغ سر کوی تو ای گل خارم 215شمارهٔ ۲۵۳: گفتم از وصلش علاج درد روزافزون کن ...216شمارهٔ ۲۵۴: عمری امید وفا و مهر از آن دل داشت ...217شمارهٔ ۲۵۵: به زیر تیغ از بس جان خود قابل نمی ...218شمارهٔ ۲۵۶: چو فکر کوتهی عمر ای پسر کردم 219شمارهٔ ۲۵۷: پیغام تو را گر همه دل بود بریدم 220شمارهٔ ۲۵۸: چون نیست بدل قوت فریاد گرفتم 221شمارهٔ ۲۵۹: کشم ار جور ازو باز وفا می خواهم 222شمارهٔ ۲۶۰: جز خانه ی دل منزل جانانه ندانم 223شمارهٔ ۲۶۱: چه غم گر در برش مهر خموشی بر دهن ...224شمارهٔ ۲۶۲: با خیالت به مراد دل خود در سخنم 225شمارهٔ ۲۶۳: تا برده سیه کاری زلف تو زراهم 226شمارهٔ ۲۶۴: گر قصه ای از زلف چو چوگان تو آرم 227شمارهٔ ۲۶۵: به روی غیر چو نگذاریم که در بندم 228شمارهٔ ۲۶۶: در خیال تو به افتاده است دل از با ...229شمارهٔ ۲۶۷: پنهان ز مدعی به کناری گرفته ایم 230شمارهٔ ۲۶۸: امید مهر به هر کس که بود جز تو گس ...231شمارهٔ ۲۶۹: دل شد از دست و به راه طلبش آنچه د ...232شمارهٔ ۲۷۰: از دست دادخواه اگر این است آه من 233شمارهٔ ۲۷۱: کاش اکنون که به کوی تو بود منزل م ...234شمارهٔ ۲۷۲: چندید عتاب و ناز نخواهد هلاک من 235شمارهٔ ۲۷۳: رخ یاران دو زلف تیره پوشیدند از ی ...236شمارهٔ ۲۷۴: نرسد تیر تو بر پیکر من 237شمارهٔ ۲۷۵: گل گلزار گر از آب وگل آید بیرون 238شمارهٔ ۲۷۶: آه که آخر نماند ای بت دمساز من 239شمارهٔ ۲۷۷: با جفا جوی او مشکل شود دمساز من 240شمارهٔ ۲۷۸: مدعی را کرد یار خویشتن 241شمارهٔ ۲۷۹: همین تا از نگاهی بی قرارم میتوان ...242شمارهٔ ۲۸۰: به زلف او همه دلهای دل فگاران بین 243شمارهٔ ۲۸۱: ز خاک کویش ای دل گاهگاهی دیده روش ...244شمارهٔ ۲۸۲: کس نگفت ای دل به این لیلی و شان ن ...245شمارهٔ ۲۸۳: چند خونش رود از دیده ی نمناک برون ...246شمارهٔ ۲۸۴: بندد دل ار چنین خم مشکین کمند او 247شمارهٔ ۲۸۵: از اشک عاشقان که نماید به کوی تو 248شمارهٔ ۲۸۶: مقصود دو مدعای من آمد جفای تو 249شمارهٔ ۲۸۷: غافل است آن که از دلم دل او 250شمارهٔ ۲۸۸: هر که کند منع من از روی تو 251شمارهٔ ۲۸۹: شبهای هجر خواب به چشم پر آب کو؟252شمارهٔ ۲۹۰: گفتم: به دل شکیب تو حسرت نصیب کو؟253شمارهٔ ۲۹۱: در دام صیاد ای فلک یا ذوق فریادم ...254شمارهٔ ۲۹۲: کردی به اشتباه کسی سوی من نگاه 255شمارهٔ ۲۹۳: دردا که وفا در این زمانه 256شمارهٔ ۲۹۴: به بند زلف آن دلبر دلم همراه جان ...257شمارهٔ ۲۹۵: یاری از یار من و چرخ ستمکار مخواه 258شمارهٔ ۲۹۶: نمیدانم کسی در کوی او دارد گذریان ...259شمارهٔ ۲۹۷: ز آن روی جان بخش ز آن قد دلخواه 260شمارهٔ ۲۹۸: از او به یاری بختم امید غمخواری 261شمارهٔ ۲۹۹: غم عشق تو را دلهای ویران خانه بای ...262شمارهٔ ۳۰۰: ای صاف تر ترا ز هر آئینه سینه ای 263شمارهٔ ۳۰۱: آن کز دل خود ندیده باشی 264شمارهٔ ۳۰۲: با رقیب ای سست پیمان نرد الفت باخ ...265شمارهٔ ۳۰۳: یار من یار کسی گشته و دلدار کسی 266شمارهٔ ۳۰۴: کس ای نا مهربان یاران جانی 267شمارهٔ ۳۰۵: که گفت مشک سیه را قرین ماه کنی؟268شمارهٔ ۳۰۶: هر ساعت الفتی است تو را با جماعتی 269شمارهٔ ۳۰۷: خضر آب زندگی خواست من وصل یار جان ...270شمارهٔ ۳۰۸: مکن تکیه زنهار تا میتوانی 271شمارهٔ ۳۰۹: جاودان داریم در ساغر شراب زندگی 272شمارهٔ ۳۱۰: از جور او مگر شب هجران شکایتی 273شمارهٔ ۳۱۱: سپید گشت دو چشمم در انتظار نگاهی 274شمارهٔ ۳۱۲: یک ره به چشمم آن پری ناید به صد ا ...275شمارهٔ ۳۱۳: خطش مشک تری لعلش نباتی 276شمارهٔ ۳۱۴: ای در درون سینه زمهرت دفینه ای 277شمارهٔ ۳۱۵: ز ناتوانی پیری اگر بجان آئی

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ