به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

سحاب اصفهانی

سحاب اصفهانیغزل هاشمارهٔ ۲۵: ماند آخر حسرت دیدار او در دل مرا

1820عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

ماند آخر حسرت دیدار او در دل مرا
منتی در دل نهاد این مرگ مستعجل مرا
بارها دل بر وفای خوبرویان بسته ام
باز می خواهم که داند هر کسی عاقل مرا
نفگند از دور هرگز ناوکی بر سینه ام
تا بماند یادگار شست او در دل مرا
ز آب چشم خویش می بستم ره این کاروان
گردو گامی ضعف بگذارد پی محمل مرا

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۲۴: به قصد صید دیگر ریخت خون صید دل ما ...2شمارهٔ ۲۵: ماند آخر حسرت دیدار او در دل مرا 3شمارهٔ ۲۶: گر سر انکار قتل چون منی دارد زننگ 4شمارهٔ ۲۷: گر نخواهم که به فرمان دل آرم جان ر ...5شمارهٔ ۲۸: صحبت اغیار داد ره به دلش کینه را 6شمارهٔ ۲۹: تا این دل دیوانه بود عاقله ی ما 7شمارهٔ ۳۰: ساقیا تا کی غم دوران گدازد تن مرا؟8شمارهٔ ۳۱: سوزد هزار شمع به بیت الحزن مرا 9شمارهٔ ۳۲: گردون مباد آن که بیایی به خواب ما 10شمارهٔ ۳۳: چه منتی پر و بال شکسته بر سر ما 11شمارهٔ ۳۴: رقیب یافته در کوی یار بار امشب 12شمارهٔ ۳۵: کرده روی خود به خون دل خضاب 13شمارهٔ ۳۶: یا مرگ یا وصال ای کاش عنقریب 14شمارهٔ ۳۷: روز و شب می نالم از بخت بد و چشم پ ...15شمارهٔ ۳۸: بختم به خواب کرد ز وصل تو کامیاب 16شمارهٔ ۳۹: کامم اگر طلب کنی یک رهم از وفا طلب 17شمارهٔ ۴۰: از آب و اشک ای لبت از خوی می در آب 18شمارهٔ ۴۱: گر خرد سنجد مه روی تو را با آفتاب 19شمارهٔ ۴۲: روز آن را که سیه گشت ز چشم سیهت 20شمارهٔ ۴۳: ز خشم و جنگ تو جان بس ملول و دلتنگ ...21شمارهٔ ۴۴: در خواب هم ز وصل تو کس کامیاب نیست 22شمارهٔ ۴۵: گویند که در شرع نبی باده حرام است 23شمارهٔ ۴۶: تا به کی باشد به بزم غیر یا در کوی ...24شمارهٔ ۴۷: از زلف و رخت روز و شبم تیره و تار ...25شمارهٔ ۴۸: در ره عشق اختیار از دست رفت 26شمارهٔ ۴۹: چون یوسف من گر به نکوئی پسری داشت 27شمارهٔ ۵۰: بسکه در عهدت به ما بیداد رفت 28شمارهٔ ۵۱: چه عجب گر دلم از عشق تو در تاب و ت ...29شمارهٔ ۵۲: به بزم ای زاهد اینک می سبیل است 30شمارهٔ ۵۳: ندارد تحفه ی جان گر حقارت 31شمارهٔ ۵۴: مرا طاقت پرو غم اندکی نیست 32شمارهٔ ۵۵: دو عقیقت دو چشمه ی نوش است 33شمارهٔ ۵۶: اگر این روزگار و این زمانه است 34شمارهٔ ۵۷: در حریم وصل تو از رشک کارم مشکل اس ...35شمارهٔ ۵۸: چون خیال او زجان مهجور نیست 36شمارهٔ ۵۹: فغان زاغ درین باغ با هزار یکی است 37شمارهٔ ۶۰: سویش ره آمد شد هر بوالهوسی نیست 38شمارهٔ ۶۱: به کوی یار مرا جور آسمان نگذاشت 39شمارهٔ ۶۲: آنکه بی غم نه یک زمان دل ماست 40شمارهٔ ۶۳: مدار امید وفا از دلی که کین دانست 41شمارهٔ ۶۴: مدعی بی تو در بلای من است 42شمارهٔ ۶۵: جز دام توام شکر که جای دگری نیست 43شمارهٔ ۶۶: تا زهر صید نه در دام تو غوغایی هست 44شمارهٔ ۶۷: نه همین کوی تو از لوث رقیبان پاک ن ...45شمارهٔ ۶۸: با آنکه هیچ میل کسی در دل تو نیست 46شمارهٔ ۶۹: خوش آنکه چشم تو گاهی بمن نگاهی داش ...47شمارهٔ ۷۰: گفتی دل از قفای نکویان کدام رفت 48شمارهٔ ۷۱: آن چه شمعی است فروزنده رخ یار من ا ...49شمارهٔ ۷۲: تا صحبت یار دلنواز است 50شمارهٔ ۷۳: بگذشت زجان هر کس و از آن سر کو رفت 51شمارهٔ ۷۴: زاهل امتحان کس در میان نیست 52شمارهٔ ۷۵: پایان شب هجر تو خواهم پی حاجات 53شمارهٔ ۷۶: چو حاصل است ترا وصل یار حور سرشت 54شمارهٔ ۷۷: بر سر رحم آسمان و یار به کین است 55شمارهٔ ۷۸: داد چو بر زلف سمن سا شکست 56شمارهٔ ۷۹: با غیر ز می پر است جامت 57شمارهٔ ۸۰: در دلم خار غم خلیده ی اوست 58شمارهٔ ۸۱: گرنه یک گل چون گل روی تو در گلزار ...59شمارهٔ ۸۲: روشن از شعله ی دل عارض جانانه ی ما ...60شمارهٔ ۸۳: یاری مخواه از آن که به ما سازگار ن ...61شمارهٔ ۸۴: بدامگاه غمت دل فتاده و شاد است 62شمارهٔ ۸۵: امشب آن شمع شب افروز به کاشانه ی ک ...63شمارهٔ ۸۶: خوش دولتی است وصل تو نعمت حیات 64شمارهٔ ۸۷: درین زمانه به هر گوشه بی زبانی هست 65شمارهٔ ۸۸: جان کیست ندانم که در این شهر برایت 66شمارهٔ ۸۹: چسان سراغ تو گیرم ز خلق من که برای ...67شمارهٔ ۹۰: ز جور یار و گردون دل غمین است 68شمارهٔ ۹۱: در بساط عاشقی از عشق غیر از نام نی ...69شمارهٔ ۹۲: اشک من مانع آه سحری نیست که نیست 70شمارهٔ ۹۳: آنرا که زهجر دردناک است 71شمارهٔ ۹۴: همین نه غیر رخ یار دید و هیچ نگفت 72شمارهٔ ۹۵: حکایت لب شیرین عبارتت به عبارت 73شمارهٔ ۹۶: آن دل آرام که دل آینه دار رخ اوست 74شمارهٔ ۹۷: عشق جانان را به جز ویرانه ی دل خان ...75شمارهٔ ۹۸: خطا نکرده بود روزم از تو تار عبث 76شمارهٔ ۹۹: به غیر مرگ که دور از توام به آن مح ...77شمارهٔ ۱۰۰: آنرا که درد عشق تو ره یافت در مزا ...78شمارهٔ ۱۰۱: هر که را در کیش او نهی است راح 79شمارهٔ ۱۰۲: ز صاف راح بکش هر صباح جام صبوح 80شمارهٔ ۱۰۳: ز شیخ ما چه شماری هزار فعل قبیح؟81شمارهٔ ۱۰۴: پوشد اگر نهان نه کنی در نقاب رخ 82شمارهٔ ۱۰۵: فغان که زاغ به گلشن زبسکه شد گستا ...83شمارهٔ ۱۰۶: عشقت ز هر چه جز تو فراموشی آورد 84شمارهٔ ۱۰۷: نگیرد تا دلت در دل دری چند 85شمارهٔ ۱۰۸: هر گل که پس از مردنم از خاک بر آم ...86شمارهٔ ۱۰۹: اگر کام من سال و ماهی برآید 87شمارهٔ ۱۱۰: با چشم تر هر جا روم کآن سرو بالا ...88شمارهٔ ۱۱۱: گر یار بحالم نظری داشته باشد 89شمارهٔ ۱۱۲: میل رفتن گر از آن گوشه ی بامم باش ...90شمارهٔ ۱۱۳: دل که او بیخبر از روز سیاهش باشد 91شمارهٔ ۱۱۴: گفتی دل نا شاد تو را شاد توان کرد 92شمارهٔ ۱۱۵: زروی لطف اگر یار در کنار نشیند 93شمارهٔ ۱۱۶: ساقی بیار باده که ایام دی رسید 94شمارهٔ ۱۱۷: هر آن خصمی که با من آسمان کرد 95شمارهٔ ۱۱۸: که با آن شاه خوبان شمه ای از حال ...96شمارهٔ ۱۱۹: نیند طالب می عاشقان که خوردستند 97شمارهٔ ۱۲۰: آن شوخ را ز دوستیم تا خبر نبود 98شمارهٔ ۱۲۱: هر زمان دامن به خون بی گناهی تر ک ...99شمارهٔ ۱۲۲: دل از باد صبا ز احوال دلبر چون خب ...100شمارهٔ ۱۲۳: دم مرگ است و بازم دل بود در فکر ی ...101شمارهٔ ۱۲۴: با من فلک هزار جفا هر زمان کند 102شمارهٔ ۱۲۵: نثارت جان کنم گر زر نباشد 103شمارهٔ ۱۲۶: چو زلف بر مه رویش نقاب میگردد 104شمارهٔ ۱۲۷: سکندر آگهیش گرز لعل جانان بود 105شمارهٔ ۱۲۸: تا زحال دل من دلبر من غافل بود 106شمارهٔ ۱۲۹: چون من هر کس که از جان سیر باشد 107شمارهٔ ۱۳۰: دل اگر از غم او کار مرا مشکل کرد 108شمارهٔ ۱۳۱: هر کجا کو به چنین خط و چنان خال ر ...109شمارهٔ ۱۳۲: امیدواری من در جهان وصال تو باشد 110شمارهٔ ۱۳۳: دانی که از کیم می وصلت به جام بود 111شمارهٔ ۱۳۴: کدام تیر بلا ترکش زمانه ندارد 112شمارهٔ ۱۳۵: اگر وقت سحر در ناله ی هر کس اثر ب ...113شمارهٔ ۱۳۶: کو طاقت دیدار گرفتم که تواند 114شمارهٔ ۱۳۷: با دل آگه شدم آن شوخ ستم کاره چه ...115شمارهٔ ۱۳۸: بی بند کجا پای دل من بگذارد 116شمارهٔ ۱۳۹: بستیم لب از شکوه ی پیمان گسلی چند 117شمارهٔ ۱۴۰: هیچگه با من محنت زده بیداد نکرد 118شمارهٔ ۱۴۱: لب لعلت چو میل باده کند 119شمارهٔ ۱۴۲: از من به حذر یار هوسناک نباشد 120شمارهٔ ۱۴۳: هر جا که غمی بر دل غمگین من آمد 121شمارهٔ ۱۴۴: خواهم که کسم با خبر از راز نباشد 122شمارهٔ ۱۴۵: دل بود چو دور از در خویشم به جفا ...123شمارهٔ ۱۴۶: یکی است بیتو گرم زهر در گلو ریزند 124شمارهٔ ۱۴۷: ز روی پردگی ما چو پرده بر گیرند 125شمارهٔ ۱۴۸: دل کز اینگونه ز هجران تو خون خواه ...126شمارهٔ ۱۴۹: ما و رقیب را دل نا شاد و شاد داد 127شمارهٔ ۱۵۰: اگر زین پیش بردستم دلی بود 128شمارهٔ ۱۵۱: مرغ دل با زلف او آرام نتواست کرد 129شمارهٔ ۱۵۲: مرا مشکل گشا تا دل نباشد 130شمارهٔ ۱۵۳: سوی این زهد فروشان بگذر باری چند 131شمارهٔ ۱۵۴: بلای دل کز آن بالا بصد غم مبتلا ب ...132شمارهٔ ۱۵۵: ز آب چشم ماست کز دنبال محمل میرود ...133شمارهٔ ۱۵۶: نتوان شنید وصف رخش را و جان نداد 134شمارهٔ ۱۵۷: دانی چه بود عمر گران مایه دمی چند 135شمارهٔ ۱۵۸: اسیر زلف تو فارغ ز هر گزند شود 136شمارهٔ ۱۵۹: عنان او چو گرفتم دل از فغان افتاد 137شمارهٔ ۱۶۰: اسرار عاشقی ز دلی آشکار شد 138شمارهٔ ۱۶۱: این نه خط است که آرایش حسن تو فزو ...139شمارهٔ ۱۶۲: زین الم در دم مرگم المی بیش نباشد 140شمارهٔ ۱۶۳: خسروا صحن فلک ساحت میدان تو باد 141شمارهٔ ۱۶۴: نه من هر آن که ز ابنای انس جان دا ...142شمارهٔ ۱۶۵: بازم از وصلش به جسم ناتوان جان کی ...143شمارهٔ ۱۶۶: هر غم که جدا از دل غمگین من آمد 144شمارهٔ ۱۶۷: کی ز امتداد روز قیامت حذر کند 145شمارهٔ ۱۶۸: تو آن نئی که کسی از غمت هلاک شود 146شمارهٔ ۱۶۹: خواب راحت شد از آن دیده که سوی تو ...147شمارهٔ ۱۷۰: تا روان اشک من از دیده ی تر خواهد ...148شمارهٔ ۱۷۱: آسمان هر ستمی با من می خواره کند 149شمارهٔ ۱۷۲: اگر آگه ز خزان باد بهاری نشود 150شمارهٔ ۱۷۳: چندیست فلک را سر بیداد نباشد 151شمارهٔ ۱۷۴: روزی که از سبو به قدح باده خواستن ...152شمارهٔ ۱۷۵: آن روز که او را غم خونین کفنی بود 153شمارهٔ ۱۷۶: روی تو جان فزا لب تو دلفریب شد 154شمارهٔ ۱۷۷: دل بدرد عشق اگر چندی گرفتارت کند 155شمارهٔ ۱۷۸: گلی کز آتش غیرت گلاب می سازد 156شمارهٔ ۱۷۹: جز اینکه میل جفا و سر ستم دارد 157شمارهٔ ۱۸۰: مدعیان در پیم جمله کمین کرده اند 158شمارهٔ ۱۸۱: پیشتر کاین دل درون سینه ماوا کرده ...159شمارهٔ ۱۸۲: از دست تست باده بکامم چنان لذیذ 160شمارهٔ ۱۸۳: تنها منم نه از همه کس خاکسارتر 161شمارهٔ ۱۸۴: از بس گرفته خو بخیالت دل صبور 162شمارهٔ ۱۸۵: آورده ام بکف باز زلف نگار دیگر 163شمارهٔ ۱۸۶: کشیم بارز کویت به سوی یار دگر 164شمارهٔ ۱۸۷: بر آن سرم که دهم دل به دلنواز دگر 165شمارهٔ ۱۸۸: دلش از عشق خون به سینه نگر 166شمارهٔ ۱۸۹: مردیم و دل ز دست غمش در فغان هنوز 167شمارهٔ ۱۹۰: از عاشقی نگشته دلت مهربان هنوز 168شمارهٔ ۱۹۱: جدا کرد از منت بخت بد امروز 169شمارهٔ ۱۹۲: صباح عید صیام است ساقیا برخیز 170شمارهٔ ۱۹۳: سوی قد سرو و رخ گل چون نگرد کس 171شمارهٔ ۱۹۴: ز دوری تو نمردم همین گناهم بس 172شمارهٔ ۱۹۵: ذوقی مبادش از غم صیاد در قفس 173شمارهٔ ۱۹۶: هر که دید آن گل عارض مژه ی خون با ...174شمارهٔ ۱۹۷: تا پیر می فروش چه آمد سعادتش 175شمارهٔ ۱۹۸: آنکه می گشت سکندر به جهان در طلبش 176شمارهٔ ۱۹۹: چو پرده بر فتد از روی مهر آسایش 177شمارهٔ ۲۰۰: به راهی می کشد عشقم که پیدا نیست ...178شمارهٔ ۲۰۱: خوشا آن روزگار خوش که با من بود ی ...179شمارهٔ ۲۰۲: نه از پیوند هر آلوده دامانی بود ب ...180شمارهٔ ۲۰۳: اگر ز آمیزش اغیار نبود یار من عار ...181شمارهٔ ۲۰۴: گر خواهی ای صبا خبری خوش رسانیش 182شمارهٔ ۲۰۵: نه همین ز شرم در بر نکشیده ام هنو ...183شمارهٔ ۲۰۶: به ناکامی دهم جان چون ببینم روی گ ...184شمارهٔ ۲۰۷: ز چشم غیر پوشیدم جمالش 185شمارهٔ ۲۰۸: بس آنجا رفته بر خاک آرزویش 186شمارهٔ ۲۰۹: اگر با غیر خواهم سر گرانش 187شمارهٔ ۲۱۰: روزی که یکی شیفته آمد به کمندش 188شمارهٔ ۲۱۱: تا نئی از قید جان و تن خلاص 189شمارهٔ ۲۱۲: رود ز جانم اگر بنگرم بر آن عارض 190شمارهٔ ۲۱۳: بهر بر چیدن چو چیدند این بساط 191شمارهٔ ۲۱۴: بلبل به چمن چنان کند حظ 192شمارهٔ ۲۱۵: چون تو می خواهیم از خود به نگاهی ...193شمارهٔ ۲۱۶: یار رقیب شد به فسون یار من دریغ 194شمارهٔ ۲۱۷: ز اطراف گلستان تو روئیده خار حیف 195شمارهٔ ۲۱۸: بار در بزم وصال تو شب تار فراق 196شمارهٔ ۲۱۹: خواهد هزار زنده ز غیرت شود هلاک 197شمارهٔ ۲۲۰: زان گونه در فراق تو نومیدم از وصا ...198شمارهٔ ۲۲۱: خطت دمید و آمدی ای غمگسار دل 199شمارهٔ ۲۲۲: هر عهد به هر کسی که بستم 200شمارهٔ ۲۲۳: ایمن نباشد عاشقی در کویت از تیغ س ...201شمارهٔ ۲۲۴: از تغافل یا تو را با خویش مایل می ...202شمارهٔ ۲۲۵: گرز آن که فغانی ز دل زار برآرم 203شمارهٔ ۲۲۶: چنان در بزم غیر امشب غمین از وصل ...204شمارهٔ ۲۲۷: آمد ز درو داد به کف جام شرابم 205شمارهٔ ۲۲۸: در عشق چو باید که به ناچار بمیرم 206شمارهٔ ۲۲۹: دل صید کمند تست جان هم 207شمارهٔ ۲۳۰: خواهم اگر به کوی تو خاکی به سر کن ...208شمارهٔ ۲۳۱: بر سر نازش در آن کو با رقیبان نیس ...209شمارهٔ ۲۳۲: چو باشد آن لب میگون شراب ارغوانی ...210شمارهٔ ۲۳۳: این چه دام است ندانم که در آن افت ...211شمارهٔ ۲۳۴: خوش آنکه ره عیش به اغیار گرفتیم 212شمارهٔ ۲۳۵: به کوی می فروش افتاد راهم 213شمارهٔ ۲۳۶: چون شادی بی غم به جهان یاد ندارم 214شمارهٔ ۲۳۷: از غم عشقی کز آن آتش به جان انداخ ...215شمارهٔ ۲۳۸: روز جزا چون ادعای جان ناقابل کنم 216شمارهٔ ۲۳۹: چه غم گر در بهاری بوسه ی او نقد ج ...217شمارهٔ ۲۴۰: دل که پیش دوست گوید خون شدم 218شمارهٔ ۲۴۱: به خاک پاکم کنید چندی فغان و غوغا ...219شمارهٔ ۲۴۲: در هجر تو پروای دل زار ندارم 220شمارهٔ ۲۴۳: پیش از این باری اگر در بزم یاری د ...221شمارهٔ ۲۴۴: کجا اندیشه از چشم بد ایام میکردم؟222شمارهٔ ۲۴۵: چه غم که ریخته شد بال و پر ز سنگ ...223شمارهٔ ۲۴۶: نیم جانی بود تا جا بود در میخانه ...224شمارهٔ ۲۴۷: کی شکایت از دل بی رحم دلبر داشتم؟225شمارهٔ ۲۴۸: گله تا حشر اگر زیار کنم 226شمارهٔ ۲۴۹: مپندار نا شادی یار دارم 227شمارهٔ ۲۵۰: باز بر درگهت ای مایه ی ناز آمده ا ...228شمارهٔ ۲۵۱: هرگز نیافت کس اثری در ترانه ام 229شمارهٔ ۲۵۲: گر چه در باغ سر کوی تو ای گل خارم 230شمارهٔ ۲۵۳: گفتم از وصلش علاج درد روزافزون کن ...231شمارهٔ ۲۵۴: عمری امید وفا و مهر از آن دل داشت ...232شمارهٔ ۲۵۵: به زیر تیغ از بس جان خود قابل نمی ...233شمارهٔ ۲۵۶: چو فکر کوتهی عمر ای پسر کردم 234شمارهٔ ۲۵۷: پیغام تو را گر همه دل بود بریدم 235شمارهٔ ۲۵۸: چون نیست بدل قوت فریاد گرفتم 236شمارهٔ ۲۵۹: کشم ار جور ازو باز وفا می خواهم 237شمارهٔ ۲۶۰: جز خانه ی دل منزل جانانه ندانم 238شمارهٔ ۲۶۱: چه غم گر در برش مهر خموشی بر دهن ...239شمارهٔ ۲۶۲: با خیالت به مراد دل خود در سخنم 240شمارهٔ ۲۶۳: تا برده سیه کاری زلف تو زراهم 241شمارهٔ ۲۶۴: گر قصه ای از زلف چو چوگان تو آرم 242شمارهٔ ۲۶۵: به روی غیر چو نگذاریم که در بندم 243شمارهٔ ۲۶۶: در خیال تو به افتاده است دل از با ...244شمارهٔ ۲۶۷: پنهان ز مدعی به کناری گرفته ایم 245شمارهٔ ۲۶۸: امید مهر به هر کس که بود جز تو گس ...246شمارهٔ ۲۶۹: دل شد از دست و به راه طلبش آنچه د ...247شمارهٔ ۲۷۰: از دست دادخواه اگر این است آه من 248شمارهٔ ۲۷۱: کاش اکنون که به کوی تو بود منزل م ...249شمارهٔ ۲۷۲: چندید عتاب و ناز نخواهد هلاک من 250شمارهٔ ۲۷۳: رخ یاران دو زلف تیره پوشیدند از ی ...251شمارهٔ ۲۷۴: نرسد تیر تو بر پیکر من 252شمارهٔ ۲۷۵: گل گلزار گر از آب وگل آید بیرون 253شمارهٔ ۲۷۶: آه که آخر نماند ای بت دمساز من 254شمارهٔ ۲۷۷: با جفا جوی او مشکل شود دمساز من 255شمارهٔ ۲۷۸: مدعی را کرد یار خویشتن 256شمارهٔ ۲۷۹: همین تا از نگاهی بی قرارم میتوان ...257شمارهٔ ۲۸۰: به زلف او همه دلهای دل فگاران بین 258شمارهٔ ۲۸۱: ز خاک کویش ای دل گاهگاهی دیده روش ...259شمارهٔ ۲۸۲: کس نگفت ای دل به این لیلی و شان ن ...260شمارهٔ ۲۸۳: چند خونش رود از دیده ی نمناک برون ...261شمارهٔ ۲۸۴: بندد دل ار چنین خم مشکین کمند او 262شمارهٔ ۲۸۵: از اشک عاشقان که نماید به کوی تو 263شمارهٔ ۲۸۶: مقصود دو مدعای من آمد جفای تو 264شمارهٔ ۲۸۷: غافل است آن که از دلم دل او 265شمارهٔ ۲۸۸: هر که کند منع من از روی تو 266شمارهٔ ۲۸۹: شبهای هجر خواب به چشم پر آب کو؟267شمارهٔ ۲۹۰: گفتم: به دل شکیب تو حسرت نصیب کو؟268شمارهٔ ۲۹۱: در دام صیاد ای فلک یا ذوق فریادم ...269شمارهٔ ۲۹۲: کردی به اشتباه کسی سوی من نگاه 270شمارهٔ ۲۹۳: دردا که وفا در این زمانه 271شمارهٔ ۲۹۴: به بند زلف آن دلبر دلم همراه جان ...272شمارهٔ ۲۹۵: یاری از یار من و چرخ ستمکار مخواه 273شمارهٔ ۲۹۶: نمیدانم کسی در کوی او دارد گذریان ...274شمارهٔ ۲۹۷: ز آن روی جان بخش ز آن قد دلخواه 275شمارهٔ ۲۹۸: از او به یاری بختم امید غمخواری 276شمارهٔ ۲۹۹: غم عشق تو را دلهای ویران خانه بای ...277شمارهٔ ۳۰۰: ای صاف تر ترا ز هر آئینه سینه ای 278شمارهٔ ۳۰۱: آن کز دل خود ندیده باشی 279شمارهٔ ۳۰۲: با رقیب ای سست پیمان نرد الفت باخ ...280شمارهٔ ۳۰۳: یار من یار کسی گشته و دلدار کسی 281شمارهٔ ۳۰۴: کس ای نا مهربان یاران جانی 282شمارهٔ ۳۰۵: که گفت مشک سیه را قرین ماه کنی؟283شمارهٔ ۳۰۶: هر ساعت الفتی است تو را با جماعتی 284شمارهٔ ۳۰۷: خضر آب زندگی خواست من وصل یار جان ...285شمارهٔ ۳۰۸: مکن تکیه زنهار تا میتوانی 286شمارهٔ ۳۰۹: جاودان داریم در ساغر شراب زندگی 287شمارهٔ ۳۱۰: از جور او مگر شب هجران شکایتی 288شمارهٔ ۳۱۱: سپید گشت دو چشمم در انتظار نگاهی 289شمارهٔ ۳۱۲: یک ره به چشمم آن پری ناید به صد ا ...290شمارهٔ ۳۱۳: خطش مشک تری لعلش نباتی 291شمارهٔ ۳۱۴: ای در درون سینه زمهرت دفینه ای 292شمارهٔ ۳۱۵: ز ناتوانی پیری اگر بجان آئی

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ