ره به این ضعف ار به کوی یار می باید مرا
سیلها از دیده ی خونبار می باید مرا
مایل عشاق صادق نیستند این نیکوان
بعد ازین از عشق پاک انکار می باید مرا
گر بخواهم شرم گردد مانع این نظاره ام
دیده ای چون دیده ی اغیار می باید مرا
تا نیفتد در جهان آتش ز آب چشم تر
چاره ی این آه آتشبار می باید مرا
میل ماندن در سر کویش زرشک مدعی
نیست اما قوت رفتار می باید مرا
تا ننالد از فغانم خلقی آن بی رحم را
جور کم یا طاقت بسیار می باید مرا
شکوه ی بیهوده چند از جور خار و بانگ زاغ
قوت پرواز از گلزار می باید مرا
یا نباید این قدر نالید از جورش (سحاب)
یا اثر در ناله های زار می باید مرا