کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    وز آن جایگه جم سپه برگرفت
    بتندی سوی رزم مهراج رفت
    هر آن گه که وارون شود بخت مرد
    به چاره که نیکو تواندش کرد
    به زندان ضحاک پنجاه سال
    بماند آن گزین خسرو بی همال
    به فرجام بنگر که دژخیم کرد
    مر او را به ارّه به دو نیم کرد
    به ارغون به نونک رسید آگهی
    که از شاه شد روی گیتی تهی
    نوندی فرستاد نزد پدر
    که ما را ز گیتی چه آمد بسر
    گرفتار شد شاه گیتی به جنگ
    بدین سان به ما بر جهان گشت تنگ
    همی پیش وز پس ندانیم راه
    نهاده دو دیده به فرمان شاه
    بیایم، بباشم، چه درمان کنم؟
    مرا هرچه فرمان دهی آن کنم
    از این بد چو آگاه شد شاه چین
    تو گفتی برانداخت او را زمین
    ز پیوند جمشید ترسید باز
    که ضحّاکش آگاه گردد ز راز
    بد آید از آن مارفش بر سرش
    نماند بدو شاهی و کشورش
    به دختر فرستاد پیغام، شاه
    که نزدیک من کس مجویید راه
    همان به که در بیشه پنهان شوید
    که بر دست ضحّاک بی جان شوید
    نخواهم که بیند شما را کسی
    که این راز از آن پس نماند بسی
    بباشید یک هفته بر جای خویش
    که من هرچه باید فرستمت پیش

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha