چو سلم اندر آن مرز خود کامه شد
به نزد فریدون یکی نامه شد
که روم از همه رویها گشت راست
به کام شهنشاه شد هرچه خواست
من از بهر رفتن به پیگار کوش
به قارن بسی داشتم چشم و گوش
اگر آید وگرنه من با سپاه
کشیدم به پیگار آن کینه خواه
فریدون از آن نامه شد تافته
بدانست شاه خرد یافته
که در رزم با کوش، سلم دلیر
چو آهو بود زیر چنگال شیر