کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    بدان سان دوان سوی لشکر شتافت
    نشان یکی چوب کشتی بیافت
    همه سوخته بود سالار نو
    که بازار نو بود و کردار نو
    سراسیمه شد شاه نو در رسید
    پسِ شاه نو نیز لشکر رسید
    به خون برادر گرفتار شد
    چو خون کرد ناچار خون خوار شد
    چنین گفت مر شاه را رهنمون
    که ریزنده خون را بریزند خون
    به خون ای پسر تا نیازی تو دست
    که بویش گزند است و بارش کیست
    به دریا کنارش به دو نیم کرد
    دل رومیان را پُر از بیم کرد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha