کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    مگر شاه جابلق کاو نامه ای
    فرستاد بر دست خود کامه ای
    که شادان شدم زآنک شاه جهان
    به یزدان رسید و بدیدش نهان
    چو دریافت فرمان و دیدار اوی
    همه خوبکاری بود کار اوی
    به مردم رسد زو بسی نیکوی
    ز کژّی بود دور و از بدخوی
    من از نیکویهای شاه جهان
    یکی آرزو دارم اندر نهان
    گر از دانش آسمانی نخست
    نماید یکی تا بدانم درست
    من و تخم من تا بود در زمین
    کنند آن سرفراز را آفرین
    برآساید آن مایه ور زیردست
    که در باختر باشد او را نشست
    که از دست موران به باک اندرند
    به دام گزند و هلاک اندرند
    بدان ای سرافراز شاه گزین
    که آن جا که خورشید زیر زمین
    نهان گردد از آسمان بلند
    همه کشور از مور یابد گزند
    بیایند چون یوز هنگام تگ
    تنومند هریک فزونتر ز سگ
    زن و مرد با کودک و چارپای
    بدرّند و گردند پس بازجای
    اگر شاه بردارد این رنج مور
    بجای آورد کار و نیرنگ و زور
    شود یکسر آباد چندان زمین
    که پیوسته گردد به شاه آفرین

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha