ایرانشاه
کوش نامه
بخش ۳۵۸ - خواهش شاه جابلق از کوش برای دور ساختن گزند موران آدمخوار
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
مگر شاه جابلق کاو نامه ای فرستاد بر دست خود کامه ای که شادان شدم زآنک شاه جهان به یزدان رسید و بدیدش نهان چو دریافت فرمان و دیدار اوی همه خوبکاری بود کار اوی به مردم رسد زو بسی نیکوی ز کژّی بود دور و از بدخوی من از نیکویهای شاه جهان یکی آرزو دارم اندر نهان گر از دانش آسمانی نخست نماید یکی تا بدانم درست من و تخم من تا بود در زمین کنند آن سرفراز را آفرین برآساید آن مایه ور زیردست که در باختر باشد او را نشست که از دست موران به باک اندرند به دام گزند و هلاک اندرند بدان ای سرافراز شاه گزین که آن جا که خورشید زیر زمین نهان گردد از آسمان بلند همه کشور از مور یابد گزند بیایند چون یوز هنگام تگ تنومند هریک فزونتر ز سگ زن و مرد با کودک و چارپای بدرّند و گردند پس بازجای اگر شاه بردارد این رنج مور بجای آورد کار و نیرنگ و زور شود یکسر آباد چندان زمین که پیوسته گردد به شاه آفرین ایرانشاه