کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    دگر شارسْتانی ست از سیم ناب
    به شکل عقابی سر اندر سحاب
    که اندازه زآن بر نشاید گرفت
    طلسمی بزرگ است و جایی شگفت
    یکی نغز سیمرغ پرداخته
    ز سیم سپید از برش ساخته
    ز هر روی ده روزه ریگ روان
    رسیدن بدان شارْسْتان کی توان
    ارم خوانده یزدان و کس آن ندید
    که مانند آن هیچ راه نافرید
    میان من و اندلس جای اوست
    نه دشمن همی بیند آن را نه دوست
    درختش همه زرّ و یاقوت بار
    همه برگ او زُمْرُد آبدار
    زمینش همه خشت زرّین و سیم
    شکوفه ز مرجان و درّ یتیم
    می و شیر در جوی با انگبین
    که سازد چنین، جز جهان آفرین
    یکی شهر نزدیک دریای ژرف
    نهادی تو بازارگاه شگرف
    ز خمدان به فرسنگها هشتصد
    برآید همی تا کس آن جا رسد
    برآرنده ماروق کرده ست نام
    در او مردمانی همه شادکام
    همه پوشش بانها استخوان
    ز پهلوی ماهی گرفتند خوان
    هرآن شاه کآهنگ شهر آورد
    ز بیداد و تاراج بهر آورد
    نماند همی زنده سالی فزون
    چنین ساخته مردم پُر فسون

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha