کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    وزآن پس بدان راه دانش نمود
    ز دانش دلش روشنایی فزود
    به ده سال خواند بیاموختش
    روان از نبشتن برافروختش
    پزشکی و راز سپهر بلند
    بدانست یکسر که چون است و چند
    ز نیرنگ و طِلْسَم، وَز افسون دگر
    بیاموخت و شد زین همه بهره ور
    نمودش همه راه یزدان پاک
    دلش کرد از آتش پر از ترس و باک
    به فرزانه گفت ای سرافراز مرد
    مرا دانش و مهر تو زنده کرد
    همانا نبود آن که دیدم شکار
    سروش آمد از پرده ی کردگار
    مرا اندر آورد با تیرگی
    کند دورم از دل همان خیرگی
    کنون تا نیاموزم از تو تمام
    از ایدر نخواهم گرفتن خرام
    همی بود از آن سان چهل سال و پنج
    فراوان کشید اندر آن کار رنج
    چو بر وی نهان هیچ دانش نماند
    جهاندیده فرزانه او را بخواند

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha