به تو آگهی آمد از هر دوان
خراسان یله کرد و آمد دوان
به جیحون گذر کرد و بیراه و راه
سوی ماورالنّهر شد با سپاه
سپه خواست از کوش و سلم سترگ
ز هر سو بیامد سپاه بزرگ
سپاهی که هامون و دریا و کوه
شد از نعل اسبان ایشان ستوه
سراپرده بر دشت بیکند زد
به مه بر ز خاک سیه بند زد
دو دیده کشیده به راه دراز
که سالار خسرو کی آید فراز
نریمان و قارن ز جیحون گذر
نکردند تا خسرو تاجور
چه فرماید و چون بود رای او
چه آید ز رای دلارای او