کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    به دریا نمودند هر دو درنگ
    چنین تا در آمد منوچهر تنگ
    خروش آمد از هر دو لشکر به کین
    بتوفید از آواز گردان زمین
    دو لشکر خروشان بدان دشت خون
    همانا بود که از ستاره فزون
    چهل روزشان رزم پیوسته بود
    در و دشت پر کشته و خسته بود
    منوچهر و تور اندر آن تیره گرد
    بهم باز خوردند روز نبرد
    به گردن برآورد گرز نیا
    بزد بر سر تورِ پُر کیمیا
    تن پیلوارش درآمد به خاک
    سر و مغفر و جوشنش گشته چاک
    دل سلم ز اندوهش آزرده شد
    غریوان بسوی سراپرده شد
    همه شب همی با سران رای زد
    سرانگشت تشویر بر پای زد
    که بر گردد از رزم و گیرد گریز
    مگر جان رهاند ز شمشیر تیز

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha