کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    چو فاروق و سقلاب سالار نیز
    به کوش دلاور نداند چیز
    به هر یک فرستاد پیغام و گفت
    که در سر چه دارید راز نهفت؟
    بر آمد کنون سال و ماه دراز
    کز آن سر نیامد به ما ساو و باز
    چنین پاسخ آورد هر یک نخست
    که ما را تو از سلم برهان درست
    به مرزی که سلم فریدون بود
    ز ما باژ خواهی همی چون بود
    چو پاسخ بدان شیر شرزه رسید
    بجوشید و لب را به دندان گزید
    به سوگند بگشاد گویا زبان
    که گر یابم از چرخ گردان زمان
    من اهنگ ایران خرّم کنم
    همه شهرها پُر ز ماتم کنم
    به کین جهاندار ضحاک شاه
    در آرم فریدونِ کی را ز گاه
    همه لشکر از کشورش بازخواند
    همه نامداران سرافراز خواند

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha