کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    به بشکوبش آمد همان آگهی
    که آن کشور از جانور شد تهی
    بترسید سالار آن مرز و گفت
    که این مرد با مردمی نیست جفت
    همان گه با شهری و لشکری
    بنه برنهادند بی داوری
    ز مردم تهی کرد کشور همه
    به پیش اندر افگندشان چون رمه
    شتابان به شهر خلایق رسید
    بگفت آن شگفتی که از کوش دید
    چو بشنید فاروق از او این سخُن
    که کوش از بدیها چه افگند بن
    ز کردار و بیداد او خیره ماند
    پُر اندیشه گشت و سپه بازخواند
    ببخشیدشان اسب و خفتان و زین
    همه تیغ و برگستوان گزین
    درم داد و لشکر به هامون کشید
    شد از نعل اسبان زمین ناپدید
    گرفت آنگهی مایه ور شهر پشت
    یکی کنده فرمود ژرف و درشت
    فرستاد کارآگهی را نخست
    ز دشمن همه رازها باز جُست
    بیامد بدیدش به ده منزلی
    سپاهی بدین تیزی و یکدلی
    بدان هیبت و هول بر تخت شاه
    فرستاده از بیم گم کرد راه
    تو گفتی که شیرند گردان همه
    همه خشم دارند گرد و رمه
    بدان خیرگی بازگشت او ز راه
    بگفت آن سخنها به فاروق شاه
    دژم گشت فاروق و دم درکشید
    نیارست با او به مردی چخید

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha