کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    شنیدم که ضحّاک چندان بخورد
    که آمد سر هر دو کتفش به درد
    همی درد خرچنگ خواندش پزشک
    یکی سرد بیماری سرد و خشک
    به دانش چونامش به تازی کنی
    به تازی اگر سرفرازی کنی
    ................................
    ................................
    شکیبا نبودی ز گوشت شکار
    برآمد سر کتف او چون دومار
    چو چندی برآمدش فریاد کرد
    از او خون دردانه آغاز کرد
    پزشکان هشیار دل را بخواند
    همه کس ز درمان او خیره ماند
    ز بابل گروهی ز جادوفشان
    بشد پیش آن خسرو سرکشان
    نیاورد درمان او کس بجای
    وز آن درد شاه اندر آمد ز پای
    ره خواب بر دیدگانش ببست
    نه خورد و نه خفت و نه شادان نشست
    پزشکان جادوی دست آزمای
    بماندند خیره ز کار خدای

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha