کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    سر سال دیگر خبر یافت شاه
    که کوش بداندیش در بزمگاه
    قراطوس بیچاره را پاره کرد
    دل مردم از درد غمخواره کرد
    دژم گشت و از غم نخندید و گفت
    که آن دیو را خاک بادا نهفت
    که بس ریمن و تند و گردنکش است
    به خوی پلنگ و تف آتش است
    نه فرّخ نمایند کشتن اسیر
    پس از جنبش و کشتن و داروگیر
    نماند همی خوی بد را بجای
    براو باد همواره خشم خدای
    سپهدار قارن چو دیدش دژم
    به گفتار برداشت از دلْش غم
    بدو گفت، شاها، تو خوش دار دل
    مکن ایچ ازاین کار غمناک دل
    ز فرمان تو هرکه گردن کشید
    سرش بی گمانی بباید برید
    قراطوس چون سربپیچد ز راه
    شود کشته بر دست گردان شاه
    فریدون فرخنده بگشاد چهر
    بخندید با قارن از روی مهر

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha