کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    چو در باختر پنج سال دگر
    ببود و بگشت آن زمین سربسر
    سوی اندلس باز ره برکشید
    به دریا گذر کرد و کشور بدید
    چنان یافت آباد و خرّم که چین
    نبود آن چنان و نه ایران زمین
    که این اندلس کشوری دیگر است
    که دریای ژرفش به گرد اندر است
    که بحر محیط است تاریس نام
    نهاده بر او شهر و کشور به کام
    که دریا و خشکی دو راه اندر اوی
    که برتابد از هر دو ره دیو روی
    به افرنجه راهی ز دریای تند
    که کشتی نماید در آن راه کند
    به خشکی به عجلسکس آید ز راه
    به یک سوش و مرزان همی جایگاه
    به مرز خلایق درآیند نیز
    بسی مایه دار از پی سود و چیز
    چنین مرزها با همه مرز و بوم
    شمارد همی مرد دانا ز روم
    چو برگشت و آن مرز یکسر بدید
    به دیده همه روی کشور بدید
    به یک دست بر روم و دریا دگر
    همه شهرها خوب و ناکام کر
    هوای خوش و آبها چون گلاب
    خنکتر همان تابش آفتاب
    به چهره زن و مرد چون گُل به بار
    پُر از نرگس و نسترن جویبار
    همه باغ و راغش پر از نار و سیب
    زنان دلبر و کودکان دلفریب
    خوش آمدش، ویرانی آباد کرد
    همه کشور آباد خود شاد کرد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha