کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    دل پیل دندان ز غم یافت درد
    به ضحّاک جادو سبک نامه کرد
    که بگریخت آن بدنژاد آتبین
    ز کوه بسیلا، نه از راه چین
    به راهی که بر قاف دارد گذر
    به بلغار و سقلاب رفت او به در
    یکی دخت طیهور با خود ببرد
    که خورشید را رنگ تیره شمرد
    نشاید کسی را جز او شاه را
    بجوید نکن با بدان راه را
    که در هفت کشور نیاید چنین
    دریغ آن چنان روی با آتبین
    فرستادگان را چو کرد او گسی
    به دریا فرستاد دیگر کسی
    سپه باز خواند او ز دریا کنار
    همی بود تا چون بود روزگار
    چو نامه به ضحاک جادو رسید
    برآشفت و لب را به دندان گزید
    به بلغار و سقلاب و دربند روم
    فرستاد نامه به هر مرز و بوم
    که در کوه و دریا درنگ آورید
    مگر آتبین را به چنگ آورید
    سپاهی به دریای الهم رسید
    بدان مرز آب آتبین را بدید

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha