ایرانشاه
کوش نامه
بخش ۱۶۴ - آگاه کردن کوش، ضحاک را از رفتن آتبین به ایران
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
دل پیل دندان ز غم یافت درد به ضحّاک جادو سبک نامه کرد که بگریخت آن بدنژاد آتبین ز کوه بسیلا، نه از راه چین به راهی که بر قاف دارد گذر به بلغار و سقلاب رفت او به در یکی دخت طیهور با خود ببرد که خورشید را رنگ تیره شمرد نشاید کسی را جز او شاه را بجوید نکن با بدان راه را که در هفت کشور نیاید چنین دریغ آن چنان روی با آتبین فرستادگان را چو کرد او گسی به دریا فرستاد دیگر کسی سپه باز خواند او ز دریا کنار همی بود تا چون بود روزگار چو نامه به ضحاک جادو رسید برآشفت و لب را به دندان گزید به بلغار و سقلاب و دربند روم فرستاد نامه به هر مرز و بوم که در کوه و دریا درنگ آورید مگر آتبین را به چنگ آورید سپاهی به دریای الهم رسید بدان مرز آب آتبین را بدید ایرانشاه