کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    همان گه نویسنده را پیش خواند
    وزاین داستان چند با او براند
    چو بر پرنیان بر گذر کرد نی
    یکی مژده را شادی افگند پی
    که شاه جهان تا جهان شاه باد
    از او دست بدخواه کوتاه باد
    کمرگاه او سخت باد و تنش
    همه ساله پیروز بر دشمنش
    بدان، شهریارا، که این روزگار
    شگفتی فراوان نهد در کنار
    گرامی یکی پور من دور شد
    دل من ز دوریش رنجور شد
    به کامم در آمد سرِ شست او
    سپاهم شکسته شد از دست او
    همی تاخت بر دشمنان چون همای
    سپاهم همی برد هر یک ز جای
    یکی نامور پور ما را بکشت
    به زوبین پولاد و زخم درشت
    زمانه کنون روشنایی نمود
    مرا با پسر آشنایی نمود
    به من باز بخشیدش این روزگار
    به کام جهاندار گشته ست کار
    از این ناسپاسان همه کین کشید
    سر دشمن شاه گیتی بُرید
    فرستادم اینک برِ شهریار
    بریده سر نامبرده سُوار
    چنان شد ستوه آتبین با گروه
    که بیرون نیامد شد از پیش کوه
    نه بیرون توان شد به راهی دگر
    نه فریادش آید سپاهی دگر
    از آن پس به فرّ جهان کدخدای
    من آن کوه را اندر آرم ز پای
    فرستم به درگاه شاهش اسیر
    به دست گرامی یل شیر گیر
    گزین کرد صد مرد را زآن سپاه
    گزینان رزم و دلیران گاه
    بدادند یک ساله شان برگ و ساز
    همان گه گرفتند راه دراز

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha