ایرانشاه
کوش نامه
بخش ۶۹ - نامه ی شاه چین به ضحاک در کشتن پسر آتبین
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
همان گه نویسنده را پیش خواند وزاین داستان چند با او براند چو بر پرنیان بر گذر کرد نی یکی مژده را شادی افگند پی که شاه جهان تا جهان شاه باد از او دست بدخواه کوتاه باد کمرگاه او سخت باد و تنش همه ساله پیروز بر دشمنش بدان، شهریارا، که این روزگار شگفتی فراوان نهد در کنار گرامی یکی پور من دور شد دل من ز دوریش رنجور شد به کامم در آمد سرِ شست او سپاهم شکسته شد از دست او همی تاخت بر دشمنان چون همای سپاهم همی برد هر یک ز جای یکی نامور پور ما را بکشت به زوبین پولاد و زخم درشت زمانه کنون روشنایی نمود مرا با پسر آشنایی نمود به من باز بخشیدش این روزگار به کام جهاندار گشته ست کار از این ناسپاسان همه کین کشید سر دشمن شاه گیتی بُرید فرستادم اینک برِ شهریار بریده سر نامبرده سُوار چنان شد ستوه آتبین با گروه که بیرون نیامد شد از پیش کوه نه بیرون توان شد به راهی دگر نه فریادش آید سپاهی دگر از آن پس به فرّ جهان کدخدای من آن کوه را اندر آرم ز پای فرستم به درگاه شاهش اسیر به دست گرامی یل شیر گیر گزین کرد صد مرد را زآن سپاه گزینان رزم و دلیران گاه بدادند یک ساله شان برگ و ساز همان گه گرفتند راه دراز ایرانشاه