کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    بدو آتبین گفت دادی تو داد
    از این بیش گفتار دیگر مباد
    سپه باز گردان تو ایدر بپای
    که با تو بکوشم به زور خدای
    بفرمود تا بازپس شد سپاه
    سوی لشکر خویشتن رفت شاه
    بپوشید خفتان و ساز نبرد
    دل لشکر از رنج او شد بدرد
    سپاه از عنانش برآویختند
    خروش از دل و جان برانگیختند
    که شاها، مخور با سپه زینهار
    بمان تا کند دیگری کارزار
    که پرگست، اگر بر تو آید گزند
    بمانیم بیچاره و مستمند
    برآرد ز خرد و بزرگ او دمار
    نیابیم از او کس به جان زینهار
    به پاسخ چنین گفت شیر دلیر
    که از گرگ، هرگز نترسید شیر
    شما در مدارید از این کار ننگ
    که من دیده ام رزم مردان جنگ
    بکوشم بدان سان که دارم توان
    دل شیر دارم تن خسروان
    به نیروی یزدان بر آرم دمار
    از این دیو چهره در این کارزار

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha