ایرانشاه
کوش نامه
بخش ۲۷ - جنگ جمشید و مهراج
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
وز آن جایگه جم سپه برگرفت بتندی سوی رزم مهراج رفت هر آن گه که وارون شود بخت مرد به چاره که نیکو تواندش کرد به زندان ضحاک پنجاه سال بماند آن گزین خسرو بی همال به فرجام بنگر که دژخیم کرد مر او را به ارّه به دو نیم کرد به ارغون به نونک رسید آگهی که از شاه شد روی گیتی تهی نوندی فرستاد نزد پدر که ما را ز گیتی چه آمد بسر گرفتار شد شاه گیتی به جنگ بدین سان به ما بر جهان گشت تنگ همی پیش وز پس ندانیم راه نهاده دو دیده به فرمان شاه بیایم، بباشم، چه درمان کنم؟ مرا هرچه فرمان دهی آن کنم از این بد چو آگاه شد شاه چین تو گفتی برانداخت او را زمین ز پیوند جمشید ترسید باز که ضحّاکش آگاه گردد ز راز بد آید از آن مارفش بر سرش نماند بدو شاهی و کشورش به دختر فرستاد پیغام، شاه که نزدیک من کس مجویید راه همان به که در بیشه پنهان شوید که بر دست ضحّاک بی جان شوید نخواهم که بیند شما را کسی که این راز از آن پس نماند بسی بباشید یک هفته بر جای خویش که من هرچه باید فرستمت پیش ایرانشاه