کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    ز گفتار او گشت به مردشاد
    فرود آمد از اسب مانند باد
    فراوان ببوسید پیشش زمین
    چنین گفت کای شاه ایران و چین
    تو فرزند شاهی و ما کهتریم
    زمین جز به فرمان تو نسپریم
    ز راز تو آگه نبودیم کس
    پدر بودت آگاه و یزدان و بس
    چو دی با تو آن تنگدل شهریار
    هماورد شد در صف کارزار
    برافگند دیدار بر چهر تو
    برآورد جوش از دلش مهر تو
    به من گفت رو، زو نشان خواه و بس
    که جز من نشانش ندیده ست کس
    چو با تو بگوید نشانِ درست
    فراوان دِه از من درودش نخست
    بگویش که هر کس که با کردگار
    ستیزه نماید، بد آیدْش کار
    چو خستو نیاید به کردار او
    بود درد و غم او و آزار او
    چو بیداد بود آن که بر تو رسید
    که تا از تو آن رنج بایست دید
    نه ما را ز افگندن تو گناه
    نه بر تو نکوهش بود نیز راه
    همین است کردار گردان سپهر
    اگر داد و بیداد، اگر کین و مهر
    تو را چهره یزدان چنین آفرید
    مرا دیو وارون بدین ره کشید
    که چندان به من بر گران شد عنان
    که تا روز روشن ندادم زمان
    ز شرم بزرگان و از نام و ننگ
    به بیشه فگندمْت پیش پلنگ
    هم از بهر من داشت یزدان نگاه
    تو را تا شدی مرد و زیبای گاه
    به پادافره آنچه بر تو رسید
    دلم دردِ نیواسب فرّخ کشید
    برار از یزدان چو بشتافتم
    ببین تا چه پاداش از او یافتم
    کنون آن همه رنجها درگذشت
    بدو نیک باد است، چون در گذشت
    تو را تا بدیدم دلم گشت خَوش
    تو نیز ای سرافراز، گردن مکش
    که چون شاه خاور بود باب تو
    به بیشه چه باید خور و خواب تو

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha