کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    می کشد چشم تو از گوشه به میخانه مرا
    می کند زلف چو زنجیر تو دیوانه مرا
    شسته بودم ز می و جام و قدح دست ولی
    می برد باز لبت بر سر پیمانه مرا
    به هوای لب میگون تو گر خاک شوم
    ذره ای کم نشود رغبت میخانه مرا
    دانه خال تو آن روز که دیدم گفتم
    دام زلف تو کند صید بدین دانه مرا
    رخ مپوشان ز من، ای سوخته صدبار چو شمع
    شوق روی تو، به یک شعله چو پروانه مرا
    ترک سودای سر زلف سیاهت نکنم
    گر به صد شاخ کنی همچو سر شانه مرا
    مده ای زاهدم از شاهد و می توبه که نیست
    چون تو گوشی که بود قابل افسانه مرا
    منم و میکده و صحبت رندان همه عمر
    نیست ای خواجه سر خلوت کاشانه مرا
    گر طلسم تن من بشکند ایام، هنوز
    گنج عشق تو بود در دل ویرانه مرا
    در جهان تا بود از قبله و محراب نشان
    قبله جان نبود جز رخ جانانه مرا
    صاحب تاج و نگینم چو نسیمی، تا هست
    بر سر از خاک درش افسر شاهانه مرا

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha