ای شب زلفت که روزش کس نمی بیند به خواب
در تب است از تابش خورشید رویت آفتاب
عالم از نور تجلی کرد نورانی رخت
گرچه زلفت چون شب قدر است و رویت ماهتاب
آن که پیش خط و خالت چون ملک در سجده نیست
باشد ابلیسی که هست از نار حرمان در عذاب
با دم جان پرورت انفاس عیسی بسته نطق
پیش زلف تابدارت گشته مریم رشته تاب
قبله تحقیق من روی تو و وصلت حیات
جنت جاوید من کوی تو و لعلت شراب
طره طرار زلفت سوره رحمان و عرش
غمزه غماز عینت معنی ام الکتاب
هرکه را غیر از تو باشد آرزویی در جهان
تشنه ای باشد که جوید آب حیوان در سراب
کی کند میل نعیم و نعمت دنیای دون
کز لبت نوشیده باشد شربت ناز و عتاب؟
چون وجود غیر ممنوع است و شرکت منتفی است
با جمال خویش باشد حسن رویت را خطاب
در رخت نور تجلی دیده اکنون چون ندید
از لبت جز «لن ترانی » کی بود او را جواب؟
می کند شرح «الم نشرح » نسیمی از خطت
ای رخت «انا فتحنا» از تو شد این فتح باب