کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    بر گل از عنبر تر نقطه سودا زده ای
    آتشی در جگر لاله حمرا زده ای
    از خط و خال و رخ و زلف و بناگوش چنین
    لشکر آورده و بر قلب دل ما زده ای
    (عالمی همچو دل من همه دیوانه تو
    تو چرا تیغ جفا بر من تنها زده ای؟)
    چشم ترک سیهت هر که ببیند داند
    که بسی راه دل عاشق شیدا زده ای
    پای بر دیده ما گرچه نهادی به خیال
    باخبر شو که قدم بر سر دریا زده ای
    دلم از دامن زلفت نکند دست رها
    گرچه در خون سویداری دلم پا زده ای
    تا شد از لعل لبت روح فزایی ظاهر
    طعنه ها بر دم جان بخش مسیحا زده ای
    تا بخوانند ز روی چو مهت آیت نور
    نقطه خال سیه چرده بر اسما زده ای
    آستین بر فلک و مهر و سر ماه افشان
    که سراپرده حسن از همه بالا زده ای
    عارف ادراک کند شیوه رسمی که ز خط
    بر عذار سمن از عنبر سارا زده ای
    دست رنگین منما تا نشود فاش شها
    که به شمشیر جفا گردن دلها زده ای
    بر نسیمی زده ای تیر جگردوز مژه
    آفرین بر نظرت باد که زیبا زده ای

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha