کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    به عشقت جان و دل دادم به غم زان گشتم ارزانی
    به بند زلفت افتادم از آنم در پریشانی
    چو چشمت گوشه گیرم چون ز چشمت دل نگه دارم
    که با این چشم و این ابرو بلای گوشه گیرانی
    به ابرو هر نفس چشمت دلی می دزدد از مردم
    ندانم چون نگه دارم دل از دزدان پنهانی
    چه روز است ای صنم! رویت که روشن می کند هردم
    رموز لیلة الاسری در آن گیسوی ظلمانی
    معمای سر زلفت به جان گفتم که بگشایم
    ولی مشکل شود حاصل بدین آسانی آسانی
    سویدای دل و چشمم چو هست آرامگاه تو
    اگر اینجا کنی منزل و گر آنجا، تو می دانی
    اگر وصل رخش خواهی چو زلفش چاره آن کن
    که سر در پایش اندازی و جان در پایش افشانی
    چو زلفت، فتنه پا بیرون نهاد امروز می شاید
    به جای خویش اگر او را به جای خویش بنشانی
    مکن درد مرا درمان به ترک عشقش ای ناصح!
    که درمانم بسی تلخ است و می دانم که درمانی
    ملک در صورت انسان بدین خوبی نشد ظاهر
    چه نوری یارب! ای دلبر! خداوندا! چه انسانی!
    نسیمی را به فضل حق چو وصل یار حاصل شد
    بیابد مسند شاهی و بر سر تاج سلطانی

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha