ای ظاهر از مظاهر اشیا! خوش آمدی
وی نور چشم مردم بینا! خوش آمدی
آن اولی که نیست ترا آخری پدید
پنهان ز جمله در همه پیدا خوش آمدی
سود و زیان و مایه بازار عاشقان
از بهر توست بر سر سودا خوش آمدی
بی چون و بی چگونه تو را یافتم، کنون
اندر لباس آدم و حوا خوش آمدی
از بود توست جمله جهان را وجود جود
ای جود بخش جمله اشیا خوش آمدی
اسماء و رسمها همه از تو عیان شده
باز از میان اسم نسیما خوش آمدی