کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    دل بی تو از نعیم دو عالم ملال یافت
    خرم کسی که با تو زمانی وصال یافت
    آواره ای که بر سر کوی تو شد مقیم
    مقدور قدر عزت و جاه و جلال یافت
    جز سوختن چه کار کند پیش روی شمع
    پروانه ای که پرتو نور جمال یافت؟
    آن خسته ای که یاد تواش بر زبان گذشت
    طعم حیات و لذت جان در مقال یافت
    از خانقاه و مدرسه اعراض کرد و رفت
    آواره ای که در طلبت ذوق و حال یافت
    جانم ز غیر صورت روی تو، محو کرد
    نقشی که بر صحیفه وهم و خیال یافت
    اندیشه خلاص محال است اگر کند
    مرغی که دام و دانه آن زلف و خال یافت
    در کربلای عشق شهیدی که تشنه رفت
    از کوثر وصال تو آب زلال یافت
    شادی اهل عشق غم وصل دوست است
    شاد آن دلی که با غم عشق اتصال یافت
    جانی که با وصال تو شد یک نفس قرین
    جاوید زنده گشت و جهانی کمال یافت
    جان در میان نهاد نسیمی چو شمع از آن
    در سلک عاشقان جمالت مجال یافت

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha